⇦🕊*
#قسمت_سوم _روضه و مقتل جانسوز _ شب عاشورا محرم 95 _ حضرت سیدالشهدا علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
نیمه شب این راوی می گه من دیدم حضرت از خیمه بیرون آمد، صحنه کربلا رو زیر نظر داره، صحنه فردا رو که مبادا کمین گاهی باشه، حادثه ی سختی پیش بیاد ... میگه دیدم در ضمن حضرت گاهی میشینند این خارهای سر راه رو از خیمه ها دور می کنند ...
شب تاصبح به عبادت گذشت" لَهُمْ دَوِی كَدَوِی النَّحْلِ..." مثل زنبورهای عسل زمزمشون تو این بیابان پیچیده بود "مَا بَینَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِد..."
یکی قرآن میخواند،یکی مناجات می کرد،یکی نمازمیخواند،صدای قرآن خوندن امام حسین تو این بیابان پیچیده بود . نوشتند سی و دو نفر همینجوری آمدند سراغ امام حسین ، وقتی صحنه ی شب عاشورای امام حسین رو با شب دشمن مقایسه کردند. امشب گذشت، فردا صبح در آغاز صبح نقل اینه حضرت نماز رو با شهدای کربلا و اصحابشون خوندند و عمرسعد با لشکر خودش خوند، بعد دو تا صف مقابل هم آراسته شدن، عمرسعد روکرد به لشکر خودش "یاخیل الله ارکبی.." لعنت خدا بر شما جمله ای که وجود مقدس نبی اکرم در جنگ ها میفرمود "یاخیل الله ارکبی.." آماده بشید ...
حضرت هم لشکر خود را آرایش داد،او لشکر خودشو آرایش داد، حضرت هم همین جمعیت اندک رو میمنه براش درست کردند،میسره براش درست کردند،فرماندهی یکی به حبیب یکی به زهیر، قلب لشکرو فرماندهی کل لشکر و به وجود مقدس قمربنی هاشم دادند.
نوشتند همون سرصبح با تیراندازی از راه دور تعداد زیادی از لشکرحضرت- تا یک سوم هم نوشتند-به شهادت رسیدند ... مقاومت کردند ... استقامت کردند ... دشمن رو وادار به عقب نشینی کردند ... وجود مقدس قمربنی هاشم دوباره لشکر رو آرایش داد،ازمحاصره بیرون آورد،بعد از تیراندازی هجوم دسته جمعی آوردن به لشکرامام حسین ... حضرت لشکر رو حفظ کرد؛ دوباره آرایششون داد؛جنگ تن به تن شروع شد، خب همه اصحاب رفتند یک به یک ... حبیب رفت... زهیررفت... دیگران رفتند... هنگام ظهرشد؛ حضرت نماز ظهر شونو مثل ظاهرا به روش نماز درجنگ خوندن ... نمیدونم نماز عصر رونقل نشده. نماز ظهر و حضرت خوندن با اصحابشون ... بعد از نماز دیگه حلقه ی محاصره خیلی تنگ شد ... به سرعت کارپیش رفت... اصحاب به شهادت رسیدند ... نوبت به بنی هاشم رسید ... بنی هاشمم یک به یک رفتند ... حضرت یکی یکی آمد تو میدان ؛ اینها رو جمع کرد، برگرداند به خیمه ها... آخرینش ملاحظه فرمودید قمربنی هاشم بود ...آمد کنار علقمه... وقتی ازکنار علقمه برگشت ،دیگه خودش آرام آرام آماده ی رزم ومیدان رفتن شد ... خودش روبه خیمه هاش نزدیک کرد ... شاید همینطوری که سوار مرکب بود،ازمرکب پیاده نشد ... از بیرون خیمه ها عزیزان! زینب ،رباب، ام کلثوم ،سکینه "الیکن من السلام "عزیزانم خداحافظ ... نمیدانم در این لحن امام حسین چه افتاده بود؟! همه فهمیدند این آخرین دیدار با امام حسینِ ... لذا سراسیمه از خیمه بیرون ریختند ... دور امام حسین حلقه زدند ... تلاش می کنند مانع امام حسین بشن ... هرچه بیشتر حضرت رو زیارت کنند ... به بهانه های مختلف هرکی دامنشو میگیره دیگه رهانمیکند .... نمیدونم عنایت میکنید چقدر امام حسین مبتلاست ... رحمة الله الواسعه است ... چه جوری تو این لحظات آخر بچه هاشو وداع کنه؟! خداحافظی کنه؟!نمیخواد آزار ببینند .. نمیخواد بهشون کم محبتی بشه ... هرکی هم دامنشو میگیرد رها نمیکنه ... یکی عرضه می دارد: بابا! "رُدِّنا الی حرم جَدِّنا..." اگرمیخای بری میدان مارو به مدینه برگردان ... یکی سوال میکنه بابا واقعا آماده مرگ شدی؟
ادامه مطلب در پستِ بعد ....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
JOin 🔜
@babolharam_ir ™
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال
#جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
@babolharam_ir