|⇦•من خیمه ای هستم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حالا که بايد مثل يک مادر بيايم
يارب! کمک کن از پس آن بر بيايم
داغي مباد از سوز نامم گر بگيرد
خاموش، بايد مثل خاکستر بيايم
شبنم چه خيری می رساند بعد دريا؟!
سخت است بی پروا پس از کوثر بيايم
بايد شب و روز از خدا عزّت بخواهم
تا اندکی شايد به اين همسر بيايم
*حالا امیرالمومنین جواب میدن...*
بانوی من! بانو! شما امالبنينی!
آرامش حيدر! يقين کن بهترينی
بيهوده نامت حک نشد بر طالع من
تو از کرامات کرام الکاتبينی
با عشق پا در خانه ی غربت نهادی
با اينکه می دانی چهها بايد ببينی
اصلا به ميدان آمدی تا عاشقانه
تا پای جان داغی پس از داغی ببينی
حرف مصيبت شد، هوای روضه دارم
ای ذاکر اولاد حيدر! می نشينی؟
من تشنهام، تو تشنهای، زيباست آری
حال و هوایِ روضه ی عباس داری
بغضِ خودت را می خوری و می نشينی
از چهرهات پيداست خيلی بيقراری
گاهی نگاهی می کنی آن سوی خانه
داری شهيدانِ علی را ميشماری؟
ای آسمان ابری ام! چيزی نمانده است
تنها شوی و بر شهيدانت بباری
*بی بی ام البنین سال ۶۴هجری از دنیا رفتند.عاشورا اول سال ۶۱ هجری بوده.یعنی وقتی ام البنین از دنیا رفت نه زینب زنده بود و نه رباب....خیلی ها از دنیا رفته بودند..اما من میگم:اینجا ام البنین تنها نشد...وقتی قافله رسید مدینه؛بیرون شهر زین العابدین کاروان رو نگه داشت؛پیاده بشید،اتراق کنیم.آقا،بشیر رو صدا زد.ای بشیر! پدرت شاعر بود.آیا مثل پدرت،بهره ای از شعر داری یا نه؟ بله آقا...برو خبر اومدن قافله رو به مردم بده.بشیر آمد،صدا زد: "الجامِعه الجامعه "مردم همه جمع بشید.مردم تعجب کردند.خبری شده اتفاقی افتاده؟همه آمدند.بی بی ام البنین آمد.گفتند: قاصد امام حسینه. قاصد لشگره.بی بی ام البنین صدا زد: بشیر! از حسینم چه خبر؟ بشیر عرضه داشت:بی بی چهارتا پسر داشتی؛ خدا بهت صبر بده.بشیر! از حسینم چه خبر؟بی بی جان! عباسِ تو کنار نهر آب،دستاشو بریدند.از حسینم چه خبر؟ بی بی جان عمود آهن به سرش زدند.بشیر از حسینم چه خبر؟
" اولادی و مَن تحت الخضراء کلُّهم فِداء لِابی عبدالله "بچه هام و هر چی زیر این آسمان کبوده،فدای حسین...حالا دیگه بشیر باید خبر رو بده.اگر میخوای از حسین،بشنوی،بگم"يا اهل يثرب لا مقام لكم بها..."مردم! مدینه دیگه جای موندن نیست."قتل الحسين فادمعى مدرار" حسین رو کشتند،همه گریه کنید.همه ناله بزنید...یه جمله دیگه گفت:" الجسم منه بكربلا مضرج"بدنش روی خاک گرم کربلا افتاده بود.آیا این آخر ماجرا بود؟ نه.." الراس منه على القناه يدار"سرش رو شهر به شهر می بردند...همه ناله بزنند: حسین...یه وقت صدا زد:بشیر! "قد قَطَّعتَ نیاطَ قلبی"بشیر! بند دلم رو پاره کردی....من میگم: ام البنین اینجا تنها شد.*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس
#امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی،
#شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و
#مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم
#صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net