☁️🌞☁️
🛑 زندگینامه ی حضرت نوح علیه السلام!
(قسمت ۳)
✍وقتی مشرکین متوجه شدند که استهزای آنها اثری در اراده حضرت نوح ندارد نقشه دیگری کشیدند.
🔥 آنها شب ها حمله می کردند و آنچه را حضرت نوح ساخته بود خراب می کردند.
🌷 حضرت نوح به خداوند شکایت کرد و خداوند سگی را مامور نگهداری از کشتی کرد جوری که دیگر مشرکان نتوانند به کشتی آسیب برسانند.
✍ وقتی کار ساختن کشتی به پایان رسید حضرت نوح تمام مومنین و یک جفت از تمام جانداران روی زمین را سوار کشتی کرد.
🛑 آنگاه به پسرش کنعان که از مشرکان بود فرمود: با ما سوار شو و از کافرین نباش وگرنه غرق میشوی.
کنعان پاسخ داد: اگر سیل بیاید من به بالای کوه میروم و جریان آب به من نمیرسد.
🍃حضرت نوح فرمود: امروز هیچ قدرتی نمی تواند جلوی عذاب الهی را بگیرد هیچکس جان سالم به در نمی برد مگر کسی که خداوند به او رحم کند.
🔰بالاخره باران شروع شد و به زودی سیل به راه افتاد تمام زمین را آب فرا گرفت و کشتی نوح را به حرکت درآورد.
💥کنعان به بالای کوهی پناهنده شد،آب بالا و بالاتر رفت و به زانوی پسر رسید. حضرت نوح دلش سوخت و عرض کرد:
خدایا او پسر من است و وعده تو حق است، خداوندا وعده کردی که اهل بیت من را نجات دهی.
❤️خداوند در پاسخ به فرمود: این پسر از اهل بیت تو نیست،او دارای کرداری ناشایست است. تو را اندرز میدهم که نادان نباشی.
✅آن گاه موجی آمد و پسر را غرق کرد. بازهم بالا و بالاتر رفت و ۸۰ متر از مرتفع ترین کوه های زمین گذشت.
✍پس از چهل شبانه روز به فرمان خداوند باران قطع شد و فرو نشست.
🔆کشتی نوح بر فراز کوه جودی قرار گرفت و مسافرین آن سالم از کشتی پیاده شدند.
پایان.
📕دستان های شهید دستغیب،ج۱،توحید و نبوت
@bachehaeyaseman