آیدین در مقطعی از دوره نوجوانی‌اش به می‌رود تا بتواند و را به خود و اطرافیانش اثبات کند! پسرکی که اشکش دم مشکش است و به طرفةالعینی زیر می‌زند پس از اعزام به جبهه و به دست عراقی‌ها، زیر شکنجه‌های سنگین مقاومت می‌کند و عملیات نیروهای را افشا نمی‌کند. او در جبهه می‌آموزد و می‌شود. با وجود آن که داستان در رخ می‌دهد اما با احوالات پیوند قوی برقرار می‌کند. 📚 در بخشی از داستان آمده است: " بس که در گفته بودند موقع حرکت به سوی مواضع دشمن، ممکن است نیروهای عراقی خودشان را تو ستون جا کنند و با کارد سرتان را ببرند، دچار وحشتناکی شده بودم. یک جا نشستیم تا خستگی در کنیم. یک موقع دیدم یک نفر آمد و در نزدیکی‌ام نشست و شروع کرد به نفس‌نفس زدن. فهمیدم از همان عراقی‌هایی است که کارش بریدن سر است. با قنداق سلاحم محکم به پهلویش کوبیدم. روز بعد، گروهان‌مان گفت که معلوم نیست دیشب کدام شیر پاک خورده‌ای به پهلوی فرمانده گردان کوبیده که همان اول بسم‌الله دنده‌هایش خرد و روانۀ عقب شده! 💠 نویسنده: 💠 ناشر: ........ 🔸 قیمت: ۳۳.۰۰۰با تخفیف ۳۱۰۰۰تومان آیدی مشاوره و سفارشات عمده👇 @mosafer1979 💠 با ما برای ترویج کتابهای سالم و ارزشی همراه باشید 👇 @ketabesalem