👇👆👇👆👇 🎞 سکانس سوم 🌱 از قضا، دیروز همین شرایط برای من به وجود آمد. به کلاس که رفتم فقط چند دانشجو آمده بودند؛ آن هم به خاطر پر شدن فرصت غیبت هایشان؛ یا برای ارائه کنفرانسی که در طول ترم نداده اند. 👈خیلی راحت می شد فعالیتشان را ارائه دهند و بروند؛ یا با هم گفتگو کنند تا زمان کلاس پایان یابد؛ 🌱از فرصت استفاده کردم و گفتگوی مفیدی شکل گرفت. ❓یکی از آن ها سوالی را مطرح کرد مبنی بر اینکه، مهم "انسانیت" و " قلب پاک" آدم است و انجام برخی از عبادات ضروری نیست. با این تفکر، سال هاست که نماز را کنار گذاشته؛ ولی روزه می گیرد، عزاداری می کند و البته بعضی از عشق و حال ها هم به قول خودش به راه است و... 🌱گفتگو ادامه یافت. فهمیدم که گرفتار شبهه پرطرفدار "دین انسانی" شده است. به لطف خدا و روح پاک و حقیقت جوی او، حق برایش روشن شد. 🌻سخن نهایی او این شد: فهمیدم که برداشتم از دین غلط بوده و به آغوش نماز بازخواهم گشت. 💥راستی! ❓آیا چنین دانشجویی در جمع کلاس رسمی، اینچنین دغدغه ای را مطرح می کرد؟ ❓آیا زمان کلاس رسمی با جمع متراکم دانشجویان، امکان چنین گفتگویی را ممکن می ساخت؟ ✍ ادامه دارد👇👇👇 .