چهل شب عاشورا بخوان {دست راستش را با انگشت اشاره به صورت تاکید بالا آورد} با صد لعن و صد سلام. اول با دو رکعت نماز حاجت شروع کن. بین دعا هم اصلا حرف نزن... زانوهایم حس نداشت. توی دلم فقط امام زمان را صدا می زدم. آمد برود. دویدم دنبالش. گفتم: کجا می روید؟ اصلا از کجا آمده ید؟ گفت: از جایی که دل آقای مدق آنجاست. می لرزیدم.... گفتم: شما من را کلافه کردید، بگویید کی هستید؟ لبخند زد و گفت: به دلت رجوع کن و رفت. با علی از پشت پنجره توی کوچه را نگاه کردیم، از خانه که رفت بیرون یک خانم همراهش بود. منوچهر توی خانه هم او را دیده بود. ما ندیده بودیم....