. به نیت پدرم ثبت نام کردم یکی از فامیل های دورمون زنگ زد و گفت دیشب خواب پدرتونو دیدم. بسیار حال خوشی داشته و خوشحال بوده. یه برگه هم دستش بوده و گفته تا الان زندانی بودم و الان آزاد شدم و این برگه آزادیمه... .