🌸❁﷽❁🌸 *وقتی حضرت عیسی علیه السلام از خداونددر خواست کرد کسی را به او نشان دهد که نزد خدا محبوب تر از او باشد ،* *خداوند عیسی را به پیرزنی که در کنار دریا زندگی می کرد راهنمایی نمود .* وقتی عیسی علیه السلام به سراغ آن خانم آمد ، دید در خرابه ای زندگی می کند وبا بدنی فلج و چشمانی نابینا در گوشه ای رها شده است . وقتی حضرت عیسی علیه السلام جلوتر رفت ودقّت کرد ، دید پیرزن مشغول ذکری است : « الحَمدُ للهِ المُنعِمِ المُفضِلِ المُجمِلِ المُکرِمِ» *خدایا شکرت که نعمت دادی ، کرم کردی ، زیبایی دادی ، کرامت دادی .* حضرت عیسی علیه السلام تعجب کرد که اوبا این بدن فلج که فقط دهانش کار می کند ، چرا چنین ستایش می کند ؟ با خود گفت که او از اولیای خداست ومن بی اجازه وارد خرابه شدم ؛ برگردم ، اجازه بگیرم و بعد داخل شوم . به دم خرابه بازگشت و گفت : « السَّلامُ علیکُ یا أَمةَ الله» پیرزن گفت : « وعلیک السَّلام یا روح الله». عیسی پرسید : خانم ! مگر مرا می بینی ؟  گفت : نه . پرسید : پس از کجا دانستی که من روح الله هستم؟ پیرزن گفت : *همان خدایی که به تو گفت مرا ببین ، به من هم گفت چه کسی می آید .* عیسی با اجازه آن خانم وارد خرابه شد وپرسید : خداوندبه تو چه داده است که این قدر تشکّر می کنی ؟ تشکّر تو برای چیست ؟ پیرزن گفت : *یا عیسی ، آن چه به من داده بود از من گرفت ، آیا همین طور پس گرفته است ؟ آیا وقتی می خواست آن را از من بگیرد ، به من نگاه کرد وپس گرفت ؟* عیسی فرمود : آری ، اوّل به تو نگاه کرده وبعد پس گرفته است . *پیرزن گفت : من به همان نگاه او خوشم . خدا این نگاه رابه دیگری نداشته وبه من کرده است ؛ پس جای شکر دارد..*🌹 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ @baghiat_salehat_ghaem 🌹التماس دعا🌹