✍ داستان پلنگ 🐆و گربه 🐈 : 🐆پلنگی 🐈گربه ای را دید و گفت: تو که از ما🐆 هستی، پس چرا اینقدر کوچک شده ای؟ گربه گفت: من گرفتار آدمیزاد 👑شدم که این چنین کوچک شدم. پلنگ 🐆پرسید: آدمیزاد 👑چیست؟ گفت: آدمیزاد همان است که فکر 👽دارد. او با فکرش قدرت زیادی دارد که ما را این چنین کوچک کرده است. پلنگ 🐆به حرفهای او محل نگذاشت و جدی نگرفت . یک روز همین پلنگ را گرفتند و به درون کیسه ای انداختند و او را با چوب می زدند. گوشه کیسه پاره بود. وقتی گربه 🐈از آنجا رد می شد دید که همان پلنگ 🐆را درون کیسه کرده اند و می زنند و لاغر شده ! گفت: تو اینجا چه می کنی؟ گفت: من هم گرفتار آدمیزاد👑 شدم. گفت: حالا فهمیدی فکر 👽یعنی چه و چقدر قدرت دارد؟! تو هم کوچک شده ای!! دیکتاتور ها👑و👑 سلطنت طلب ها پلنگها 🐆را 🐈گربه میکنند و گربه ها را 🐭موش ! ✍ این افکار علی ع را همراه خود داشته باشید تا همشه شیر ✌باشید که هم اقتدارتان حفظ شود و هم عزتتان . https://eitaa.com/NAHJALBALAGHA110