🔴اخلاق را سکولار می‌خواهند! با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و برگزاری لایوهای رمضانی جریانات ژورنالیست و روشنفکر حوزوی، بار دیگر شاهد تحریفات و اشتباهات فاحش از طرف این جریانات هستیم. شب دوم از سلسله‌جلسات یکی از این برنامه ها، سخنرانی جناب آقای بود. وی در سخنان خود صریحا را موجب و قداست آنان دانسته و میگوید: « در نگاه مردم «قدرت فساد می آورد» و این نگاه موجب شده که روحانیت به دلیل ، قداست، آبرو و نفوذ سابق را در میان مردم نداشته باشد.» جناب صادق‌نیا دخالت روحانیت در سیاست را موجب پایین آمدن قدرت اخلاقی روحانیت می‌شمارد «دخالت روحانیت در نهاد سیاست موجب میشود انگیزه و نیت اخلاقی روحانیت با تردید مواجه شود و مخاطب ممکن است تصور کند این توصیه های اخلاقی با انگیزه های سیاسی بیان میشود.» 🔸گزاره‌‌ها و آموزه‌های و اخلاق منهای دستورات دینی، از زبان یک عمامه به سر! اخلاقی که مسئله برقراری عدالت و برپایی حکومت اسلامی را که از مهمترین احکام الهی است را نادیده بگیرد. اسلام دین همه جانبه‌ای ست که اخلاق و معنویت و سیاست و جهاد را در کنار هم جمع می‌کند. 🔻« و بدون دستگاه اجرا و اداره که همه جریانات و فعالیت های افراد را از طریق اجرای احکام تحت نظام عادلانه درآورد، هرج و مرج به وجود می آید و اجتماعی و اعتقادی و پدید می آید.» (ولایت فقیه/امام خمینی / ص19) 🔻«و انبیاء اینکه دنبال این بودند که یک حکومت عدلی در دنیا متحقق کنند برای این است که حکومت عدل اگر باشد، حکومتی باشد با انگیزه الهی یا انگیزه اخلاق و ارزش های معنوی انسانی، یک همچو حکومتی اگر تحقق پیدا بکند جامعه را مهار می کند و تا حد زیادی اصلاح می کند و اگر حکومت ها به دست جباران باشد، به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصی باشد که ارزش ها را در آمال نفسانی خودشان می دانند... تا این حکومت ها برقرار هستند بشریت رو به انحطاط است» (صحیفه امام/ج16/ص162) 🔸برپایی بنا بر قول فقهای امامیه یکی از مهمترین احکام الهی است. چه آن را از باب امورحسبه و با ادله عقلیه لازم بدانیم و چه به نحوِ ولایت مطلقه و چه غیرهما... اخلاقی که به احکام دین توجهی ندارد، همان اخلاق سکولار است. جناب آقای صادق نیا! آمدیم و حکومت اسلامی و اتصال روحانیون به نهاد سیاست برپا نمی‌شد؛ آیا با محدود کردنِ حیطه دخالتهای علما به مواردی همچون و و رسیدگی به ، دیگر با تعبیر و تعریف شما در بین مردم جامعه بالا می‌رفت؟ 🔸این منطق حتی در شأنِ قضاوت و محاکمه به حق (که از شئون قطعی و حداقلی فقهاست) هم نتیجه مورد پسند شما را نمی‌دهد، چرا که قطعا یک طرفِ این محکمه از حکمِ صادر شده، طیب خاطر ندارد. و این باعث حاکم (قاضی) در این طیف می‌شود. 🔷با این چنین تعریفی که از اخلاق و منها کردنِ آن از دستورات اسلام ارائه کرده اید، در هیچ برهه تاریخی که علما اندک شأن اجتماعی‌ای دارا بوده باشند (حتی صرفا در حدِّ قضاوت)؛ قاعدتا نباید از چنین ای برخوردار بوده باشند. چه قبل و چه بعد از انقلاب. التالی باطل فالمقدّم مثلُه @bahaneee