(قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنىِ)ابليس هنگامی که با تنبیه الهی مواجه شد، پس از آنکه مهلت درخواستیاش را از خدا گرفت، بهعلت تكبرش، بهجاي استغفار و توبه، بر شقاوت خود افزود و پروردگار را مقصر اصلي انحراف خود دانست؛ زيرا امتحان خدا بود که باعث شد تا تکبر ابليس ـ درمقابل پروردگار ـ نمايان شود.
(لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيم) «لَ» برای سوگند است. «اَقْعُد» از «قُعُود» یعنی مراقبت کردن از چیزی با نشستن در راه آن. در اینجا یعنی به مراقبت (آنها) مینشینم. «صِرَاطَکَ» منصوب به حذف حرف جر است و درواقع چنین بوده: «عَلَی صِرَاطِکَ». نشستن بر سر راه مستقیم، کنایه از رصد و مراقبت برای خارج کردن از راه مستقیم است. مراد از صراط مستقیم الاهی، اعتقادات و منشی است که ظرفیت الاهی انسان را شکوفا کند و وی را به سعادت برساند.
مراد آیه: هرچند خدا ابلیس را تنبیه کرد، اما چون موضوع آزمایش ابلیس، برتری انسان بود، کینه او را به دل گرفت و عزم خود بر فریفتن انسانها را چنین به عرض خدا رساند: پروردگارا، سوگند ميخورم حال که تو مرا فريفتي، بر سر راه مستقيم تو، منتظر ایشان خواهم بود و در کمينشان خواهم نشست تا ایشان را بفريبم.
نکته: چون راه مستقیم، مفهومی ذهنی است، در سورهی حمد، این راه را با افراد و گروههایی که مشمول نعمت پروردگار هستند و در این راه، دچار غضب یا گمراهی نمیشوند، شفاف کرد. (ر. ک: حمد 5/ 6 و 7) لذا یکی از تطبیقات این تصمیم شیطان در برخی روایات، اینچنین آمده است: عن الصّادق: الصّراط هنا عليّ. یعنی یکی از مصادیق رصد و مراقبت شیطان آن است که کاری کند تا مردم از مسیر امیر مؤمنان منحرف شوند.
در روایتی دیگر از امام باقر روشن میشود که تلاش ابلیس برای منحرف کردن مردم، بهشکل مباشر، مخصوص انسانهای بزرگ و شخصیتهای مؤثر است: «ای زراره، قصد و همت ابلیس، متوجه تو و دوستان توست و او از دیگران فارغ شده است.» ظاهراً کنایه از اینکه با گماشتن جنودش به تلاش مستقیم او نیازی نیست و نیز با انحراف اشخاص بزرگ و طبقات مرجع، زمینهی انحراف عموم مردم را فراهم میکند.