ارتباط تراکم فروشی با تضعیف قاعده تعارف و افزایش آسیبهای اجتماعی:
در یادداشت های قبل اشاره شد که قاعده تعارف (به معنای شناخت) از قواعد مهم شهر اسلامی است که برگرفته از واژه "لِتَعَارَفُوا" در آیه ذیل می باشد:
وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا: ما شما را گروه گروه قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید (حجرات/۱۳).
به این معنا که شهر اسلامی بایستی به نحوی مدیریت شود که امکان شناخت حداکثری ساکنان محلات از یکدیگر فراهم شود که این موضوع، سبب افزایش تعاملات شهروندی و پایداری اجتماعی خواهد شد. اما قاعده تعارف طی دهه های اخیر در کلانشهرهای ما به طرز محسوسی با چالش مواجه شده است؛ علاوه بر موضوع افزایش درصد مستاجر به مالک و جابجایی های مداوم بخشی از خانواده ها در کلانشهرها (که قبلا مورد اشاره قرار گرفت) یکی دیگر از دلایلی که سبب کاهش تعارف/شناخت عمیق شهروندان و ساکنان محلات از یکدیگر شده است سیاستهای اشتباه شهرداری ها در نحوه تامین بودجه است.
اکنون در کلانشهرها تقریبا ۶۰ تا ۷۰ درصد بودجه، از محل عوارض صدور پروانه ساخت و روشهای مشابه دیگر تامین میشود که اصطلاحا این نوع منابع را منابع ناپایدار می گویند. این در حالی است که در اغلب کشورهای توسعه یافته، سهم بودجه شهرداری ها از محل منابع ناپایدار، نهایتا حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است.
خب ربط این موضوع به قاعده تعارف چیست؟ وقتی که شهرداری ها مجبور باشند برای تامین بودجه خود، هرچه بیشتر بر تنور ساخت و ساز در محدوده قانونی شهر بدمند چاره ای ندارند جز رو آوردن به روشهایی نظیر تراکم فروشی و بارگذاری های مازاد تا بتوانند از محل عوارض این تراکم فروشی ها، درآمد بیشتری کسب کنند.
نتیجه، تمرکز گرایی و تراکم افزایی و بالتبع، جذب جمعیت و شلوغی بیش از پیش کلانشهرهای ما است. حاصل این سیاست، ازدحام فوق العاده زیاد جمعیت در کلانشهرها است که علاوه بر مسائل ترافیکی و زیست محیطی و ...، قاعده تعارف/شناخت را نیز با چالش مواجه کرده است. زیرا تحقیقات نشان می دهد که اگر تراکم جمعیت از حدود مشخصی فراتر رود، سبب سست شدن تعاملات شهروندی و عزلت گزینی همسایگان میشود و در چنین شلوغی و ازدحامی، همسایه ها ترجیح می دهند با یکدیگر ارتباط کمتری بگیرند. دقیقا برخلاف شهر سنتی که به علت عدم ازدحام، روابط همسایگی با قوت بیشتری شکل می گرفت و در نتیجه به علت رعایت قاعده تعارف/شناخت، پایداری اجتماعی بیشتر و همچنین آسیبهای اجتماعی کمتری داشتند.
پس گرچه رونق ساخت و ساز در شرایط فعلی کشور، اصلی ضروری است اما محدوده قانونی برخی کلانشهرها (به ویژه تهران) که تراکم جمعیتی آنها بسیار فراتر از حد مطلوب شده است اصلا موقعیت مناسبی برای این موضوع نیست و بایستی از سایر پهنه های بالقوه برای این موضوع بهره برد. شهرداری های این نوع کلانشهرها نیز لازم است با نوآوری و بداعت، روشهای دیگری را برای تامین مالی خود و خلق منابع جدید بیابند. در غیر این صورت، به دلیل تضعیف هرچه بیشتر قاعده تعارف، شاهد افزایش روز افزون آسیبهای اجتماعی در این کلانشهرها خواهیم بود.
@baladetayyeb