هدایت شده از غلامرضا پیوندی
⚜️حکایتهای پندآموز⚜️ ✨پاداش مرد الهی✨ 💠 در سال های گرانی مواد غذایی، مقدس اردبیلی هر چه خوراک در منزل داشت را بین نیازمندان تقسیم می کرد و برای خود نیز سهمی مثل آنها برمی داشت. در یکی از سال ها که چنین کرد، همسرش به او تندی نمود و گفت: در مثل چنین سالی اولاد خود را فقیر می گذاری؟! 💠 آن مرحوم چیزی نفرمود و برخاست و برای اعتکاف به مسجد کوفه رفت و معتکف شد. روز دوم اعتکاف او بود که شخصی مقداری گندم اعلاء و مقداری آرد نرم به خانه آن مرحوم آورد و گفت: صاحب منزل اینها را برایتان فرستاده و خودش در مسجد کوفه معتکف است. 💠 پس از پایان اعتکاف که مقدس اردبیلی به خانه آمد، همسرش به او گفت: آذوقه ای که به وسیله آن شخص عرب فرستاده بودید، بسیار عالی و درجه یک بود. مرحوم مقدس اردبیلی که چیزی نفرستاده بود، فهمید که این عنایت از سوی خداوند بوده است و حمد و ثنای الهی را به جا آورد. 📚 حکایتهای معنوی ❄️❄️💠💠💠❄️❄️ https://eitaa.com/Balagh_Mobin_P