بسم الله 🔵کرامتی از امام رضا علیه السلام کنیزی داشت که در نزد وی حرمت خاصی داشت. چشم این کنیز دچار بیماری شده بود اطبا آمدند گفتند چشم راستش دیگر قابل درمان نیست اما چشم چپش را تلاش می‌کنیم که درمان کنیم. دعبل بسیار ناراحت شد و گریست. 🔸وقتی از همه جا نومید شد، به یاد قطعه‌هایی از لباس علیه السلام افتاد که هنوز با خود داشت. قطعه‌هایی از همان لباسی که در خراسان وقتی معروفش را خوانده بود از دست مبارک امام رضا علیه السلام صله گرفته بود و در قم، قمی‌ها پاره‌اش کرده‌ بودند و هر کس قطعه‌ای از آن را برای تبرک برده بود. ◀️ شب همان قطعه را آورد و به چشم کنیزش کشید. فردا صبح هر دو چشم کنیز شفا یافت چندانکه بهتر از قبل می‌دید. ( ج ۲ ص ۴۲۲) ، شماره 30 @banahjolbalaghe