عاشقونه اے‌ناب نگاهِ خیره اش نصیب من شد.چیه؟نگا نگا میکنی !دوس دارم مشکلیه ؟آره من دوس ندارم،خندید ! برخلاف همیشه که وقتی مخالفت میکردم یا عربده هایش میکشی یاضربِ دستش رانشانم می داد اینبارخندید و نطقش را ازسر گرفت :مهم نیست نگاهی به ساعتش انداخت وگفت:دقیقاً از۳۶ ساعت دیگه یادت میدم بایدچی دوس داشته باشی ونداشته باشی جوجو... وقتی جز سری پائین افتاده چیزی ندید دوباره شروع کرد و اینبار حرفهایی زد که خون را در رگهایم به انجماد رساند مردکِ عقده ای ! فردامیرم واست حلقه میخرم،بعدش دیگه باس بریم دنبال اصولِ زندگیِ زناشویی و.. خدایا رحم کن امشب این کفتار زالو صفت رو خفه نکنم ! - البت امروز رفتم یه چیزایی خریدم ، یه سِتِ ... ولی طاقت نیاوردم و درحالی که عرقِ شرم تمامِ تنم را در برگرفته بود ودستهایم ازفشار استرس وناراحتی میلرزید از جا برخاسته و بی توجه به عاقبت کارم به دراتاق اشاره کردم : لطفاً برو بیرون چی ؟؟همین که شنیدی ...وقتی ... وقتی نمیتونی حرمت این خونه و من و مادری که تازه از دنیا رفته رو نگه داری بهتره بری بیرون ! https://eitaa.com/joinchat/1890648145C6bbf7db06c 😍♥️ 😍😍