🌖متن و نظری کن که فقط جلد نجف باشم و بس ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدی از غصه و غم، خسته و مالامالم آمدی باز خودت زود به استقبالم از وفایت چه بگویم که شبیه مادر هر کجا رفته‎ام و آمده‎ای دنبالم مرگ همسایه و اقوام مرا زنده نکرد بسکه با حرص و طمع در طلب آمالم از سیه‎رویی و احوال بدم هیچ مپرس شرمسارم چه بگویم به همان منوالم چه گرفتاری و بیماری سختی دارم! شب به شب وقت مناجات و دعا بی‌حالم نظری کن که فقط جَلد نجف باشم و بس نکند گم بشوم مُهر بزن بر بالم! بی علی هر دم و هر بازدمی معصیت است با علی حکم عبادات، گرفت اعمالم سفر کرب و بلا تذکره‎اش با زهراست آه مادر چه شده تذکره‎ی هر سالم من همان سینه‎زن داغ حسینت هستم که پریشان شده از تشنگی‎اش احوالم کاش بودم به کنارش که تنش پا نخورد سال‎ها گریه‎کن آن بدن پامالم کاش بودم که به او این همه نیزه نخورد یاد آن جسم مقطع شده در گودالم کاش بودم که شوم غارت و غارت نشود داغدار تن غارت شده در جنجالم شاعر: مداح: https://eitaa.com/banki_mohadeseh