بانوی آب
💠 نااعتراضِ ناجریان، بی گفتمان پرهیجان 🔹در جلسه میز گردِ «بن‌بست دوراهی» باید از چطور به تغییر رسیدن حرف بزنم، یک چیزی بین انقلاب یا اصلاح؟ مسیر از اینجا شروع می‌شود، این انقلاب‌گرها چه کسانی هستند: شما با پدیده‌ای روبرو هستی که می‌تواند هشتگ مهسا امینی بزند اما وقتی از او بپرسی: خب پس تو راجع به حجاب و اجبار و... حرف داری؟ بگوید نه اصلا مسئله من امینی و حجاب نیست! این همه مشکلات اقتصادی را نمی‌بینی؟ اینجاست که فکر می‌کنی پس مسئله‌ای هست؛ اما راجع به راه حل مشکلات اقتصادی که گفتگو می‌کنی در لحظه ناامیدت کند و بگوید: ببین من اصلا آینده‌ای در این کشور برای خود نمی‌بینم! و همان لحظه دارد با هشتک مهسا دوباره توییت می‌زند. این همان پدیده‌ایست که در همان حین که شعار زن زندگی آزادی می‌دهد، فریاد دخترانش با شعارهای زن‌ستیزانه پر شده است؛ حنجره‌ای که تحقیرآمیزترین ادبیات را با رکاکت حواله به زن و زنانگی می‌کند و شعار سبزی پلو با ماهی می‌دهد با خیال تحقیر بیشتر و این فراموشی ناراحت کننده که خودش هم بعنوان یک دختر وسط میدان است. 🔹همان‌هایی که می‌توانند شعار زندگی بدهند ولی بتوانند زندگی را به کام دیگری تلخ کنند! یعنی همان زمان شعار زندگی دادن زندگی بِبُرند.یعنی هم از زندگی بگویند هم جنایت کنند به همین راحتی. 🔹آن مبارک‌هایی که می‌توانند از آزادی بگویند و همان موقع در محیط نخبگانی آکادمیک! دانشگاه با کلام نامبارک و انگشت دست، فضا را آلوده کنند؛ و انقدر هم ظاهر آزادی‌خواهی را حفظ نکنند و حق دیگری را حتی به اندازه یک گروه درسی نگه ندارند. این چریک آزادی‌خواه می‌تواند در نخبگانی‌ترین محیط‌ها با چاله میدانی‌ترین الفاظ و چاقوکشی و دفتر آتش زدن و فحش‌های کثیف حس «خیلی معترض هستم» داشته باشد و خوشحال هم باشد از انجام دادن این کنشگری اجتماعی! 🔹از همه مهم‌تر، می‌تواند همه اینها باشد و به قول خودشان از تناقض ترک هم نخورد! 🔹به اینجای میزگرد که رسیدیم دوستی گفت: خب آره این‌ها همین را می‌خواهند که با همین ویژگی‌ها به رسمیت شناخته شوند، این‌ها می‌خواهند اینطور مطالبات آنها را جدی بگیری و تغییر ایجاد کنی! 🔹اینجا با جوکر طرفیم؟ آیا باید به مثابه یک فیلم هالیوودی آن‌ها را به رسمیت بشناسی نه یک جنبش اعتراضی انقلابی؟ آیا این اعتراف ضمنی به بی منطقی حداقلی، بی‌گفتمانی، بی‌رهبری نیست؟ نااعتراض بودن و ناجریان بودن این پدیدۀ جوکری! 🔹مسئله این بود که شما نه با اعتراض، که انگار با بلوغ و گفتمانی روبرو نیستی! یک نحو کودک‌گونگی که فرصت‌های خوبی چون سیاسی شدن و جسارت را که از اتفاق دارد و امیدوارکننده هم هست، از بین می‌برد، چون در محتوا و گفتار و روش تو را با یک بازی پرهیجان لجوجانه روبرو می‌کند. 🔹آن‌ها دنبال به رسمیت شناخته شدن چه چیزی هستند؟ عدم تمایلشان به گفتگو که مثالش می‌شود نیامدن به این میز گرد و بودن در تغییر نام پارک دانشگاه علم‌وصنعت؟ بی نمایندگی یا جمع بستن خودشان با رهبران توخالی مثل علی کریمی؟ گفتگو که هیچ تو بگو نداشتن یک مانیفست و بیانیه جدی؟ ندیدن یک تصویر رو به جلو برای ایران؟ نداشتن ایده روشن یا رو به روشنی که چه چیزی آری، چه چیزی نه؟ ↩️ حالا من از تو می‌پرسم: چه چیزی را به رسمیت بشناسم؟! ✍حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی عرب 🦋 @banooyeab