بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم سوره اعراف، آیه ۱۷۶ 💥وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ۚ ذَّٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ : و اگر مى خواستیم، (مقام) او را بااین آیات (و علوم الهى) بالا مى بردیم. ولى (اجبار، برخلاف سنّت ماست. پس او را به حال خود رها کردیم و) او به پستى گرایید، و از هواى نفس خود پیروى کرد. مَثَل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنى، زبانش را بیرون مى آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز زبانش را بیرون مى آورد. (گویى چنان تشنه دنیاست که هرگز سیراب نمى شود.) این مَثَل گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند. این داستانها را (براى آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند). : اگر مى خواستیم، مى توانستیم او را در همان مسیر حق به اجبار نگاه داریم و به وسیله آن آیات و علوم، به او مقام والا بدهیم (وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها). ولى مسلّم است نگاهدارى اجبارى افراد در مسیر حق با سنت پروردگار که سنت اختیار و آزادى اراده است، سازگار نیست و نشانه شخصیت و عظمت کسى نخواهد بود، از این رو بلافاصله اضافه مى کند: ما او را به اختیارش واگذاردیم و او به جاى این که با استفاده از علوم و دانش خویش، هر روز مقام بالاترى را بپیماید به پستى گرائید و بر اثر پیروى از هوا و هوس مراحل سقوط را طى کرد (وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ). أَخْلَدَ از ماده اِخْلاد به معنى سکونت دائمى در یکجا اختیار کردن است. بنابراین أَخْلَدَ اِلَى الأَرْضِ یعنى براى همیشه به زمین چسبید که در اینجا کنایه از جهان ماده، زرق و برق و لذات نامشروع زندگى مادى است. آنگاه این شخص را به سگى تشبیه مى کند که همیشه زبان خود را همانند حیوانات تشنه بیرون آورده، مى فرماید: او همانند سگ است که اگر به او حمله کنى دهانش باز و زبانش بیرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنین است (فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ). او بر اثر شدت هواپرستى و چسبیدن به لذات جهان ماده، یک حال عطش نامحدود و پایان ناپذیر به خود گرفته که همواره دنبال دنیاپرستى مى رود، نه به خاطر نیاز و احتیاج، بلکه به شکل بیمار گونه اى همچون یک سگِ هار که بر اثر بیمارى هارى حالت عطش کاذب به او دست مى دهد و در هیچ حال سیراب نمى شود، این همان حالت دنیاپرستان و هواپرستان دون همت است، که هر قدر بیندوزند باز هم احساس سیرى نمى کنند. سپس، اضافه مى کند: این مَثَل مخصوص این شخص معین نیست، بلکه مثالى است براى همه جمعیت هائى که آیات خدا را تکذیب کنند (ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا). و مى افزاید: این داستان ها را براى آنها بازگو کن، شاید درباره آن بیندیشند و مسیر صحیحى را پیدا کنند (فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری