fatemeh_haeri_shirazi
در این وانفسای فشار اقتصادی و یک دستی رسانه ها و فضای مجازی در بی کفایت نشان دادن ساز و کار مدیریت کشور عجیب دلتنگم برای صدای آشنایی که در گوشم امید را زمزمه کند و از فردا های روشن بگوید و نگذارد حتی برای لحظه ای شک کنم به اصل راه مان
خوب یادم است
سال ۹۱ بود که پدرم به دعوت سپ اه ق دس عازم لبنان شدند
اقامتشان یک هفته ده روزی طول کشید... معمولا پدر عادت داشتند همیشه بعد از سفرهای این چنینی تجربیات خودشان را برایمان تعریف می کردند اما حس و حالشان بعد از این سفر خیلی متفاوت بود و این تفاوت ما را مشتاق تر می کرد به شنیدن
گویی پدر چیزی دیده بود که به طور عادی در زندگی روزمره ما قابل دیدن نیست
در آن سفر دیدارهای متعددی با سید حسن و سران و اعضای حزب ... داشتند و نکته نغزی که به چشمشان آمده بود عزم عجیب و اعتماد بی نظیر شیعیان لبنان و مخصوصا اعضای حزب ... به خود سید حسن و در مرحله بعد بواسطه اعتقاد خود سید حسن به رهبری همان حس را نسبت به رهبری داشتند به طوری که اگر رهبری گفته بود در شرایط سخت فلان دعا را بخوانید تا رفع فشار شود آنچنان همه با اعتقاد می خواندند که در لحظه اثر آنرا می دیدند
پدرم با حس افسوس به ما بچه ها می گفتند اگر روزی آن اعتقاد اعضای حزب ...در وجود ما ایرانی ها نهادینه شود هیچ چیز جلودارمان نخواهد بود و رمز آن اعتقاد شک نکردن به اصل راه است و ایمان داشتن به مسیر حق است
ز نو هر لحظه ایمان تازه گردان
مسلمان شو مسلمان شو مسلمان
#لبنان
#اعتقاد #ایمان
#آیت_الله_حائری_شیرازی