امروز
دل به زیارت آمد
در عزای مادر
دید حرم سیاه پوش شده
در عزای مادر سادات
شوق دیدار زیارت یکجا
روضه حضرت مادر یکجا
خادمی روز را شروع کرد با
صلوات خاصه حضرت مولا
بعد از آن زمزمه ی حضرت مادر
که سلامی دهد و عرض ادب
بنماید
که توای فاطمه جان
منشأ خلقت
به عزایت نشسته پسرت حضرت سلطان
دل تنگش
وضریح پر از حزن نگاهش
همگی دست به دست داده
که دل شود بارانی
زان طرف اشک شود جاری
دل و چشم هر دو با هم کردند
زیارت با جان دل و نگاه چشم
وچه زیبا بود
زمزمه این دو
یکی از جان. نوحه می خواند
ودیگری از چشم اشکمی بارید
آری زیارت کردن هر روز
حالی دارد
eitaa.com/banoyealam