♦️قسمت اول: ⛔️خجالت بکش برای بیداری قلبت لازم است🖤 ❇️زینب وضویش را گرفت وقرآن را باز کرد: ✅ بسم الله الرحمن الرحیم 🔵لوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (توبه/47) 🔴اگر این منافقان همراه شما بسوی میدان جهاد خارج می‌شدند، جز اضطراب و تردید، چیزی بر شما نمی‌افزودند؛ و به سرعت در بین شما به فتنه‌انگیزی و ایجاد تفرقه و نفاق می‌پرداختند؛ و در میان شما، افرادی سست و ضعیف هستند که به سخنان آنها کاملاً گوش فرامی‌دهند؛ و خداوند، ظالمان را می‌شناسد. 💠صدای گوشی را شنید برایش پیام آمده بود ⬅️گوشی را برداشت وپیام باز کرد: ❌خجالت نکشید برای‌تان ضرر دارد! رحیم قمیشی.....❌ ❎سطرهای مربوط به نمایشگاه آلمان و داستان جعلی ویلچر و جانبازان ایران را که خواند؛ ❇️ آهی کشید وبه عکس پدر شهیدش نگاه عمیقی کرد 💠در ذهنش جانبازان زیادی را که می شناخت که بیشترشان هم دوستان پدرش بودند را ردیف کرد 💠همه آنها متناسب نیازشان از بنیاد، انواع مختلف ویلچر را به صورت مجانی دریافت کرده بودند وحتی چند سال یک بار بعد از استهلاک ، آن را تعویض می کردند!!! 💠خودش هم برای چند خانواده نیازمند که معلول مادرزدای داشتند از بهزیستی یا خیریه های دیگر ویلچر مجانی تهیه کرده بود. ✅همین طور که به عکس پدر نگاه می کرد فقط دلش امیدوار بود که ای کاش این سرباز قدیم از خون رفقای شهیدش خجالت بکشد...آخر برای بیداری قلبش لازم بود!!! ❇️نگاهش را از تصویر پپدر برداشت وبه صفحه گوشی انداخت؛ ❌آقایی کنارم بود، او سال‌ها مسئول خانه جانباز ایران در کلن آلمان بود،.... شما که برای خدا رفتید جبهه، دیگر چه می‌خواهید؟!❌ انگار چیزی راه گلویش را گرفته بود به فکر فرو رفت پیش خودش گفت : 💠شاید این سرباز قدیمی از سامانه 6305 که سامانه حمل و نقل عمومی برای معلولین است خبر ندارد 💠ویا از اقداماتی که بهزیستی ها و شهرداری ها و جشنواره شهید رجایی جهت بهینه سازی محیط مدارس و دانشگاه‌ها، محیط شهری، مترو تهران، ورزش و جوانان، راه و شهرسازی، حمل و نقل جاده‌ای و سایر ادارات و نهادها ،برای معلولین انجام داده اند هیچ اطلاعی ندارد!! ⁉️به عکس پدر نگاه کرد وگفت: پدر جان مگر این سرباز قدیمی برای خدا وعزت اسلام و مبارزه با دشمنان به جبهه نرفته بود؟ ⁉️پس چرا حرفهای الانش با حرفهای دشمنان خدا یکی شده؟ ⁉️چرا وقتی او می نویسد لبخند بر لبان کسانی می آید که دست شان به خون رفیقانش آلوده است؟! ❇️زینب گلویش را صاف کرد تا شاید راهش باز شود اما هر چه کرد نشد... ⬅️به خواندن ادامه داد... ❌دیروز بازار بودم، فروشنده می‌گفت قبلا پنج روز آخر ماه بازار سوت و کور می‌شد، حالا از دهم ماه،....❌ 💠انگار توی دلش رخت می شستند 💠زینب اهل مطالعه بود او با اثرات بسیار منفی رانت دلار 4500 بر اقتصاد کشور کاملا آشنا بود ⁉️پس چرا سرباز قدیم مثل مافیای اقتصادی از حذف این رانت ، این قدر ناراحت است؟ 💠او از جنگ اوکراین و تورمی که در کل جهان حتی کشوراهای اروپایی ایجاد کرده بود هم اطلاع داشت ⁉️پس چرا سرباز قدیمی ؛ واقعیات آن ور آب را کاملا مخفی می کند و فقط قلم سیاهش را برای کشورش می فرساید 💠زینب خانواده های متوسط وحتی مستضعف زیادی را می شناخت که از یارانه جدیدی که می گیرند راضی هستند و به عشق انقلاب والبته با تدبیر این شرایط سخت را به خوبی مدیریت می کنند 💠او از بلاها وتخریبهای زیر ساختی بی شماری که دولت غرب صفت و لیبرال قبل بر سر کشور آورده بود هم بی اطلاع نبود 📛حتی می دانست سرباز قدیم از حامیان وبانیان سرکار آمدن همان دولت بود ✅پیش خودش گفت سرباز قلم به دست که تقصیری ندارد... حتما من باید به جای او خجالت بکشم‼️ ❇️روی صفحه موبایلش نگاه کرد: ❌اینکه زندان‌ها را آباد کردید با زندانی‌های باسواد....❌ 💠همین طور که این جملات را می خواند از ته دل وبا صدای بلند گفت:"وای...وای"‼️ ⁉️مگه میشه یه آدم این قدر سقوط کنه؟ ⁉️یعنی سرباز قدیم!! کارش به جایی رسیده که از مفسدهای اتو کشیده اقتصادی حمایت کنه؟ ⁉️ از مدیرهای نجومی بگیر؟ ⁉️از جاسوس های وطنش؟ ⁉️از براندازهای کاسه لیس غرب؟ ⁉️از دزدها وقاچاقچی ها؟ ⁉️از تروریستهای صهیونیستی؟ ⁉️یعنی کارش به جایی رسیده که چشمش را کاملا ببنده وجای جلاد وشهید را عوض کنه؟ ⁉️به اسم دفاع از جانبازها،آلمانی را بزک کنه که توی جنگ مواد شیمیایی به صدام میداد علیه همین جانبازها؟! ⁉️به اسم دفاع ازمعیشت مردم ، سیاه نمایی دروغین کنه علیه ناموس وطنش؟! ⁉️به اسم اعتراض به فرزندان عیاش در غرب، جوانهای وطنش را با قلم سیاهش هل بده توی آغوش آمریکا وغرب؟!!! ✅با صدای گرفته گفت: سرباز قدیم؛ خجالت بکش!! برای بیدار شدن قلبت واقعا لازمه...