📚 |حیات جاودانه شهید محمود رضا بیضائی به روایت برادر| قسمت اول🌱 از تبریز تا دمشق - چند خط از یک زندگیِ مهم محمودرضا متولد ۱۸آذر سال ۱۳۶۰بود؛در خانواده ای با ریشه های مذهبی و دارای خاستگاه روحانیت در تبریز. وقتی دانش آموز دبیرستان بود، به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی، مسجد چهارده معصوم عَلَیهِ السَّلام شهرک پرواز تبریز درآمد. حضور مداوم و مستمر در جمع بسیجیان پایگاه،نخستین بارقه های عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او شعله ور کرد. در همین ایام بود که با رزمنده ی هنرمند،حاج بهزاد پروین قدس آشنا شد. آن روزها در تبریز هر کس که می خواست به جبهه و جنگ و شهدا وصل شود،حتماً گُذارش به دفترِ کوچک و جمع و جور حاج بهزاد می‌افتاد. کافی بود کمی شامه اش تیز باشد تا بوی خوش شهادت را از آن حوالی احساس کند و محمودرضا شامه اش تیز بود. این آشنایی،بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا،گردآوری خاطرات شهدا به جمع آوری کتاب ها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس،از ثمرات هم نشینی با حاج بهزاد بود. محمودرضا ورزشکار بود.به کاراته علاقه داشت و از ۱۰ سالگی رفته بود دنبال این ورزش. سال ۱۳۷۲ به تیم استان آذربایجان شرقی رفت و در مسابقات چهار جانبه بین المللی در تبریز قهرمان شد. به فوتبال هم علاقه داشت و به صورت حرفه ای آن را دنبال می‌کرد، تا اینکه به خاطر درس و مدرسه،عطایش را به لقایش بخشید. در سال ۱۳۷۸ دیپلم گرفت؛دیپلمِ رشته علوم تجربی.رفت خدمت سربازی. دوره آموزش را در اردکان یزد گذراند و پس از آموزش،خدمتش را در پادگان الزهرا عَلَیهَاالسَّلام نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز ادامه داد. نقطه عطف زندگی محمودرضا،آشنایی با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب می شود. بعد از اتمام خدمت سربازی،علی‌رغم تشویق خانواده به ادامه تحصیل در دانشگاه،با انتخاب خود و با یقین کامل،عضویت در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب کرد. او در بهمن سال ۱۳۸۲ وارد دانشکده امام علی علیه السلام شد. ورود به دانشکده افسری،عملاً به معنی هجرتش از تبریز به تهران بود. با این هجرت،ادامه زندگی را در جهاد فی سبیل الله رقم زد. @mahmoodreza_beizayi