شهید‌محمود رضا بیضایی
📚 #تو_شهید_نمیشوی قسمت دوم🌱 ادامه از تبریز تا دمشق او در سپاه ، نام مستعار (حسین نصرتی) را برای
📚 قسمت سوم🌱 ادامه از تبریز تا دمشق با زبان عربی و لهجه های عراقی و سوری آشنا بود و به همین خاطر، بارزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباط تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همین طور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت وآنها را می ستود. با آغاز جنگ در سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از حریم آل الله عَلَیهِم السَّلام ، آگاهانه عازم سوریه شد. اعزام های داوطلبانه ی مکرر وحضور مداوم در جبهه ی سوریه ،روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود. در دوسال آخر حیات ظاهری خود ،به معنی واقعیِ کلمه زندگی(رزمنده )را داشت. به خاطر تعلقی که از نوجوانی به جمع آوری و ثبت اسناد و مواریث دفاع مقدس داشت ، درجبهه ی سوریه نیز به گرد آوری اسناد جنگ همت گماشته بود. هربار که به ایران می امد ،آثاری از جنگ را همراه داشت از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که از تکفیری ها در صحنه های درگیری به جا مانده بود. اوج توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی میدانست که در تاسوعای سال ۱۳۹۲ در منطقه ی «حجیره» برای آزاد سازی کامل اطراف حرم مطهر حضرت زینب عَلَیها السَّلام انجام گرفت و منجر به پاک سازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری ها شد . در آخرین اعزام خود در دی ماه ۱۳۹۲ ،به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بی بازگشت است. از دوماه پیش از اعزام ، به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام ، بعداز دوسال حضور درجبهه سوریه در بعداز ظهر ۲۹ دی ۱۳۹۲ هم زمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم و امام جعفر صادق در اثنای درگیری با مزدوران تکفیریِ استکبار درحالی که فرماندهیِ محور عملیاتی در منطقه قاسمیه در جنوب شرقی دمشق را برعهده داشت در اثر اصابت ترکش های یک تله ی انفجاری به ناحیه سرو سینه به فیض شهادت نائل آمد. @mahmoodreza_beizayi