┄═🌿🌹🌿═┄
💌
#شھـــــیدانه
شهید مهران خالدی🌷
ولادت: ۱۳۵۲
شهادت : ۱۳۹۹/۱۲/۱۴
محل شهادت: سوریه
مزار: تهران_بهشت زهرا سلام الله علیها
همسر شهید:
🌸حاجی یک اخلاقی که داشت، با بچههایش مثل یک دوست رفتار میکرد تا یک پدر. اگر فرصتش را داشت پایه تفریحاتشان میشد و عین یک دوست همراهیشان میکرد. اخلاق خوش شهید باعث شده بود نه فقط ما که خانوادهاش بودیم؛ بلکه همسایهها و اقوام هم از شنیدن خبر شهادتش خیلی ناراحت شوند. همسرم آدم مردم داری بود. خوشرو و پر انرژی بود و همین اخلاق خوبش باعث شده بود، حتی همسایههای قدیمی که سالها آنها را ندیده بودیم، بیایند و نسبت شهادت ایشان ابراز همدردی و ناراحتی کنند.
🍀 حاج مهران عادت داشت با هر وضعیتی که از سرکارش برمیگشت، خستگی و کلافگی و این طور چیزها را پشت در میگذاشت و با روی باز وارد خانه میشد. اگر قرار بود فقط چند ساعت در خانه باشد، همان چند ساعت را کاملاً در اختیار خانواده بود. طوری که نبودنهایش را جبران میکرد. به من هم در کارهای خانه کمک میکرد. حتی اگر صبح زود از خانه بیرون میرفت و دیر وقت برمیگشت، اگر کاری در خانه بود انجام میداد و کمک میکرد. حواسش به من و بچهها بود که احساس کمبود نداشته باشیم. یک روحیه شاد و پرانرژی داشت که باعث میشد آدم از وجودش انرژی بگیرد. از آن دست آدمهایی بود که درد و ناراحتی و مشکلاتش را بروز نمیداد و روی خوشش را به دیگران هدیه میداد.
دختر شهید:
🌻پدرم با من و برادرم مثل یک دوست بود. نه خستگی، نه فشار کار، نه حتی مجروحیت و تبعاتش باعث نشد که ذرهای از حسن اخلاقش را کنار بگذارد. هر وقت که به خانه میآمد هر موقع از شب که بود، وقتی از او میخواستیم چیزی برایمان تهیه کند یا ما را جایی ببرد، نه نمیگفت و همراهیمان میکرد. بابا از لحاظ معلومات سطح بالایی داشت و چون آدم منطقی بود، هر مشکل یا سؤالی داشتیم را با حوصله جواب میداد و سعی میکرد به صورت منطقی ما را مجاب کند. رفتن چنین پدری برایمان سخت بود.
...............................