#تو_شهید_نمیشوی📚
قسمت سی و یکم🌱
| ادامه ی هوادارِ تمام عیارِ انقلاب |
محمودرضا در ایام فتنه غیر از اینکه کنار بچه های بسیج در میدان دفاع از انقلاب حضور داشت، وقایع فتنه را رصد هم می کرد.
یادم هست آن روزها برای پیگیری دقیق اخبار و تحلیلها لپ تاپ خرید و برای خانه شان اینترنت وای فای گرفت.
به نظام و انقلاب تعصب داشت و هر وقت من در نوشته هایم دفاعی از نظام می کردم خوشحال میشد،تماس میگرفت و تشویق میکرد.
یک بار چیزی در دفاع از نظام نوشتم که کمی جنجالبرانگیز شد وکامنت های زیادی پایش خورد.
با یکی از خوانندههای آن روزهای وبلاگ که از جریان فتنه جانب داری می کرد بحثم شده بود و چند تا کامنت بلند رد و بدل کرده بودیم.
نهایتاً هم من کوتاه آمده بودم.
محمودرضا دلخور بود از من.
اصرار داشت که من در بحث با این شخص کوتاه آمده ام و نباید عقبنشینی می کردم.
آن روز تماس گرفت پرسید:((میشناسی اش؟))
گفتم:((بله،سابقه ی جبهه و جنگ هم دارد.))
اسمش را پرسید که من نگفتم و از او خواستم که بیخیال شود!
گفت:((تو شکسته نفسی کرده ای در حالی که جای شکسته نفسی نبود.))
فردایش دیدم آمده و توی کامنت ها جواب بی تعارف و محکمی به او داده است.
@mahmoodreza_beizayi