رمان زیبا وهیجانی 🍃فدای بانوی دمشق 🍃
#پارت_23
تقریبا همه ی کارا درست شد البته اینقدر راحت ازش نگذریم خیلی سخت بود هممون پوکیدیم😂😅
فقط مونده بود لباس عروس و داماد😍که قرار شد من و آسیه وعلیرضاومحمدحسین بریم بخریم😉 بخاطر زیاد بودن کارها مادرا نیومدن😁
رفتیم بزرگترین مرکز فروش ☺️
لباس های عروس خیلی جلف و مسخره بود😒
از هیچکدوم خوشم نیومد😕
داشتیم علاف میگشتیم که چشمم خورد به یک لباس عروس باحجاب👌🏻
آره همینه 😃😍
آسیه رو کشیدم توی مغازه وبعد از کلی برانداز کردن و نظر دادن همون رو خریدیم✌️🏻😁
لباس داماد هم که آسون پیدا میشه آخه یک کت و شلوار مگه چقدر کار داره😅😁
کفش هم گرفتیم و من و محمدحسین اون دوتا کبوتر عاشق رو تنها گذاشتیم که برن بقیه چیزهایی که لازم دارن رو دوتایی بخرن 😉😂😄
داشتم با محمد حسین قدم میزدم که گفت
_خواهری😜
+جانم 😉
_تو چیزی لازم نداری برات بخرم؟
+نه قربونت بشم چیزی لازم ندارم❤️
_همینجا واستا تا بیام😉😜
+باشه، باز کجا میری😕
_صبر داشته باش خواهرم، صبر😂
همونجور خندون رفت منم توی دل قربون صدقه اش رفتم 😍
علاقه و وابستگی من نسبت به محمد حسین وصف ناشدنی بود☺️😍
نمیتونستم حتی یک روز ازش دور باشم همیشه پشتم بوده و مراقبم بوده☺️❤️
وقتایی که بخاطر من غیرتی میشه انگار قلبم داره بخاطرش میزنه بیرون😍
اونقدر باخودم حرف زدم که نفهمیدم مثلا منتظر داداشمم😂
بعد 20 دقیقه محمد حسین اومد کنارم
_خب آبجی گلم سلام مجدد😅
+سلام داداشی، کجا بودی نیم ساعته😕خسته شدم 😐
_من فدات شم که خسته شدی😜
+کوفته فقط میخنده آقای خوش خنده 😄
_چشماتو ببند🙂
+چرا؟!
_ببند دیگه🙃
چشمامو بستم تا وقتی که محمد حسین گفت چشماتو باز کن😇
وااای😍
خداای من😍🤩
چقدر خوشگله😋
_وای داداشی چقدر خوشگله، ممنونتم😘خوش به حال خانومت😂
+قابل فرشته ای مثل شمارو نداره😌
بعدم شما اندازه ی خانومم محترمی و اون موقعم برات کادو میخرم😅فقط خانومم نفهمه که برای خواهر شوهرش کادو خریدم😆😬
_ای زن ذلیل 😝.
+خودتی😂
_من که زن ذلیل نمیشم خودم خانمم😜
+امان از دست تو😂
گردنبندخیلی خوشگلی بود 😋 سنگ های فیروزه داشت 😍
بعد از اینکه باهم نسکافه خوردیم سروکله ی آسیه و علیرضام پیدا شد😁
برگشتیم خونه خییلی خسته بودم برای همین چند دقیقه نگذشته بود که توی اتاق داداش خوابم برد😪
چون اتاق منو واسه وسایلای عروس خانم گرفته بودن😒😐
بالشتش بوی عطرشو میداد😍
حتی فکر کردن به اینکه یک ثانیه کنارم نباشه دیوونه ام میکنه، اصلا دوست ندارم به این موضوع فکر بکنم😣
ادامه دارد... 😍
🌸به قلم سیده بیضایی🌸
‼️کپی با ذکر نام نویسنده وایدی کانال ازاد‼️