♥️ در عملیات رمضان صحنه‌های سخت و تلخ زیاد بود. عده‌ای رفتند مجروح‌های شب قبل را بیاورند. وقتی برگشتند گریہ می‌کردند. می‌گفتند همه شہید شده‌اند.🕊 پرسیدیم تیرخلاص بهشان زده بودند؟! گفتند: نہ، از تشنگی شہید شده بودند. طبق دستور بر می‌گشتیم عقب. بعضی از بچه هایی را که روی زمین افتاده بودند می‌شناختم، رفتم بالاے سرشان، زخمی نبودند، تکان هم نمی‌خوردند. سرم را روی سینہ شان که گذاشتم می‌شنیدم که قلب شان آرام می زند، لب هایشان هم خشک خشک بود،💔 در گرمای بالای ۵۰درجه که می‌جنگی، تیر و ترکش لازم نیست، چند ساعت بہ تو آب نرسد کارت تمام است.😭 :))) @mahmoodreza_beizayi