شهید‌محمود رضا بیضایی
#تو_شهید_نمیشوی 📚 قسمت هشتاد و چهارم🌱 | برای علی اکبر(عَلَیهِ السَّلام) | محمودرضا قد بلندی داشت
📚 قسمت هشتاد و پنجم🌱 | شُکوهِ آن پیکر⚘ | بعد از شهادتش دو جا عمیقاً در مقابلش بیچاره شدم؛بار اول وقتی در معراج شهدا بالای پیکرش رفتم و او را در لباس رزم که سرتاپا خونی بود و در اثر اصابت ترکش ها پاره پاره شده بود،دیدم و بار دوم وقتی تابوتش را در پرچم جمهوری اسلامی پیچیدند و روی دست های مردم اسلامشهر بالا رفت. واقعاً حسادت کردم به او و از عمق وجودم احساس حقارت کردم.فکرش را نمی کردم برادری که سه سال از خودم کوچکتر بود،یک روز کاری کند که این طور در برابرش احساس حقارت کنم و منظره ی تابوتش در پرچم جمهوری اسلامی مرا بشکند. دو ماه قبل از آن در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید محمد حسین مرادی،وقتی توی ماشینش به طرف گلزار شهدای چیذر می رفتیم گفت:((شهادت شهید مرادی خیلی‌ها را خجالت زده کرد.))نپرسیدم چرا این طور می گوید و منظورش چیست،ولی شهادت خودش حقاً مرا خجالت زده کرد. @Shbeyzaei_313