باز دلم آمده در پیچ و تاب اِنقَلَبَ یَنقَلِبُ اِنقِلاب همچو گیاه لب آب روان اضطرب یضطرب اضطراب آتش عشق است که در اصل و فرع التهب یلتهب التهاب نور خدایی است که در شرق و غرب انشعب ینشعب انشعاب آب حیات است که در جزء و کل انسحب ینسحب انسحاب شک که دل موهبت عشق را اتّهب یتّهب اتّهاب از سر شوق است که اشک بصر انحلب ینحلب انحلاب صنع نگارم بنگر بى‌حجاب احتجب یحتجب احتجاب سرّ قدر از دل بى‌قدر دون اغترب یغترب اغتراب آمُلیا موعد پیک اجل اقترب یقترب اقتراب انقلاب: انقلاب ۵۷ امام 🙃 اضطراب: پریشانی، دلشوره، هیجان شدید التهاب: سوختگی انشعاب: جدا شدن، شعبه‌ شعبه شدن انسحاب: کشیده شدن بر روی زمین اتّهاب: از وهب به معنی بخشیدن (موهبت) انحلاب: روان شدن، جاری شدن اشک و... احتجاب: در حجاب رفتن، پوشیدگی اغتراب: دور ماندن، دور شدن اقتراب: نزدیک شدن