✅ چند روزی با ما بساز... ⛺️ من وزیری را سراغ دارم که در جوانی گفت: عروس خانم، من دانشجو هستم، پول ندارم. اجازه بدهید دانه انگور را بخرم، چون خوشه هم بگیریم دانه می‌کنیم می‌خوریم، منتهی خوشه‌اش فرض کنید که کیلویی پنج تومان است. دانه‌اش کیلویی پنج ریال… ما که می‌خواهیم خوشه را دانه کنیم بخوریم، از اول دانه بخوریم. ⛺️ شما یک چند روزی با ما بساز، گفت: باشد. به عروس گفت: عروس خانم اجازه بده ما که پنیر می‌خریم، خرده پنیر بخریم. چون پنیر هم می‌خریم هی خرد خرد می‌کنیم. منتهی پنیر درسته گران است و خرده پنیر ارزان است. منتهی پنیر فروش می‌گفت: برای مرغ‌هایت می‌خواهی؟ ... فکر می‌کرد برای مرغ‌هایم می‌خرم. می‌شود زندگی راحت باشد، خودمان خودمان را گیر می‌اندازیم. ( ۹۹/۲/۳۰) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ما را در ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر دنبال نمایید.👇👇 🆔 @basaerehoseiniyeh