قرآن در دو جا اعلام میكند كه الله بهترين خالقها است(سوره ۲۳ آيه ۱۴ و سوره ۳۷ آيه ۱۲۵۵) و اين به اين معنا است كه غير از خدا خالقهای ديگري نيز وجود دارد.لطفاً توضیح دهید.
پاسخ سؤال مذكور را خود قرآن در لابلای آياتش داده است ولي به عنوان مقدمه میتوان گفت از واژه خلق بيشتر دو معني تداعی میكند:
۱. خلق از عدم كه مخصوص ذات اقدس الهی است.
اين خلق، به معنای آفريدن و هستیبخشيدن است كه از عدم، موجودی شكل بگيرد و قوامش در بهترين تقويم نمودار شود، بنابراين هيچ موجودی نمیتواند موجودی را بيافريند كه مسبوق به عدم بوده و ديگر موجودات در مقام خلق؛ فقط سايه و اثری ضعيف از خود بر جای میگذارند و خلق واقعی از آن مقام متعالی است.
۲.خلق به معنای تغيير و تبديل اشيا است.
كه اين كار از عهده مخلوق هم بر میآيد، مقصود آيه از بيان " خالقين " معناي دوم خلق است.
آنچه عمدتاً از مجموع تفاسير ذكر شده به دست آمد، اين است كه خدا اجازه خلق را به تمام موجودات داده است و به همين جهت قرآن فرمود " فتبارک الله احسن الخالقين."
در نتيجه خدا خالق علیالاطلاق است، در سايه اين اطلاق و به اراده و اذن او، ساير موجودات از والاترين آنها در نوع انسانی كه انبيا و اوليا هستند تا پستترينشان كه عامه مردم میباشند؛ میتوانند به نحوی از خود اثري را خلق كنند، نه خلق به معنای هستیبخشيدن، بلكه خلق به معنای تبديل و تغيير در خدا (البته اين عموميت شامل همه موجودات در پهنه هستی میشود.)
خدا در قرآن از قول حضرت عيسی سلام الله عليه نقل میكند كه" از گل شكل پرندهای میآفرينم و سپس در آن میدمم و آن به اذن خدای متعال، پرنده میگردد" (۱)
كاری كه عيسای پيامبر انجام داد، يک نوع خلق و تصرف در امری است كه خدا به او اجازهاش را داده است اگر چه اين كار حضرت، قدرتنمايی و ايجاد معجزه و كاری مخصوص به پيامبر بود ولی همانطور كه بيان كرديم عموم مردم در طول زندگي خود خالق آثاریاند، اين آثار، تمام زوايای زندگیشان را از كارهای روزمره تا خلق اثری ماندگار پرمیكند. اثري كه بر جای میماند، خلق و ايجاد است.
اما اين كه خدا به "خلق احسن" ستوده میشود، به اين معنا است كه اولاً موجودی كه در قامت ارداهاش خلق میشود، مسبوق به عدم بوده.
ثانياً آن موجود در قوارهای آفريده میشود كه نمیتوان هيچ نقصی در آن مشاهده نمود.
خلقی كه مطابق با حكمت حكيم باشد، زيباترين خلق و استوارترين آن خواهد بود.
آفريده الهي در تقويم احسن، به احسن التقويم تبديل میشود كه چارچوب آن در مدار غيب شكل گرفته است.
اكنون و بعد از ذكر اين مقدمه، خوب است به تفسير اين آيه شريفه در كتابهای تفاسير مراجعهای كوتاه داشته باشيم كه مفسران محترم به بيان اّشكال و پاسخ در مورد تعدد خالق میپردازند:
۱. بعضي از مفسران در تفسير آيه شريفه "فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ" نوشتهاند:
" خالقی غير از خداوند نداريم كه او احسن الخالقين باشد !
جواب: اولاً معني اين است كه خداوند خلق ميفرمايد به بهترين خلق، كه موافق با حكمت و صلاح و به جا و نيكو است.
اگر امر خلقت به غير او واگذار شده بود، به اين خوبی نبود. بلكه فاسد بود نظير آيه "لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا" .
ثانياً در باب خلقت اشيا، بسا مربوط به مقدمات و اسبابی است، مثل اينكه توسط باران و كشت زارعان و آبياری آنها و تابش خورشيد و هوای مساعد، حاصل به دست میآيد.(۲)
۲.خالقيّت حقيقی، اگر منحصر در خدا باشد، واسطههای خلقت او از ملائكه و قوا و صنعتگرها بسيارند، اما خدا بهتر از همه است، چون در خلقتش احتياج به چيزی ندارد. (۳)
۳." اينكه فرمود: او بهترين خالقها است، فهميده ميشود كه خلقت تنها مختص به او نيست، همين طور هست، چون خلقت به معناي تقدير است. تقدير يعنی مقايسه چيزي با چيز ديگر و اين اختصاص به خدا ندارد.
علاوه بر اين، در كلام خدا خلقت به غير خدا هم نسبت داده شده:" وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ؛ آن زمان كه از گل، چيزی به شكل مرغ خلق میكردی.
نيز فرموده:" وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً؛ تهمتی خلق میكنيد.(۴)
۴." حذيفه(یکی از اصحاب پيامبر) گويد: اين آيه دلالت دارد بر اينكه آفرينش، فعل مخصوص خدا نيست جز اينكه آفرينش حقيقی، مخصوص خداوند است. زيرا حقيقت آفرينش عبارت است از ايجاد چيزي با اندازهگيری و محاسبه دقيق، بدون تفاوت و اختلاف، بديهي است كه چنين عملي مخصوص خداوند است. به دليل: «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ؛ آفرينش و امر مخصوص خداوند است"(۵)