*رفیقی میگفت ، معلمی داشتیم که عجیب ترین معلم دنیا بود، امتحاناتش عجیب تر...*
*امتحاناتی که هر هفته میگرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح میکرد...*
*آن هم نه در کلاس،در خانه...*
*دور از چشم همه*
*اولین باری که برگهی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...*
*نمیدانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم...*
*فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچهها برگههایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شدهاند به جز من...*
*به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...*
*من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...*
*بعد از هر امتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمره بهتری بگیرم...*
*مدتها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، معلم برگهها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت...*
*چهره هم کلاسیهایم دیدنی بود...*
*آن ها فکر میکردند این امتحان را هم مثل همه امتحانات دیگر خودشان تصحیح میکنند...*
*اما این بار فرق داشت...*
*این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...*
*فردای آن روز وقتی معلم نمرهها را خواند فقط من بیست شدم...*
*چون بر خلاف دیگران از خودم غلط میگرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمیکردم و خودم را فریب نمیدادم...*
*زندگی پر از امتحان است...*
*خیلی از ما انسانها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده میگیریم تا خودمان را فریب بدهیم ...*
*تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم...*
*اما یک روز برگه امتحانمان دست معلم میافتد...*
*آن روز چهرهمان دیدنی ست...*
*آن روز حقیقت مشخص میشود و نمره واقعی را می گیریم...*
*تا میتونی غلطهای خودت را بگیر قبل از این که غلطت را بگیرند.
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
اینجا ایران است، سرزمین دختران، پسران، مردان و زنان قوی، غیرتمند، باحیا، عزتمند، ولایی و آمادهکنندههای زمینههای ظهور
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سࢪوش، بله، گپ، روبیکا، آیگپ، شاد، آپاࢪات، هوࢪسا، پاتوق، ویسگوݩ، باهم، نزدیکا، ویࢪاستے و تلگࢪام با 👇
᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆
🆔
@basaerehoseiniyeh