🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
کتاب
#حیدر
به قلم
#آزاده_اسکندری
#قسمت_سیزدهم
-چه افتخار و عزتی از این بالاتر که از بین فرزندان عدنان، ما سربلند شدیم.
تو از همه مخلوقات، جایگاه بالاتری داری، طوری که جن و انس به گرد پایت هم نمی رسند.
منظور علی است. بهترین کسی که پا به جهان گذاشته است.
توکه بزرگوار و اهل احسانی.
حرف زدنش مثل پیامبر بود.
💜💛💜💛💜💛💜
چند روز بعد از عروسی، پیامبر به خانه مان آمد. با سلما مشغول صحبت شدند. سلما به خاطر قولی که به خدیجه خاتون داده بود، از شب عروسی خانه مان مانده بود تا برای فاطمه مادری کند.
ظرف شیری را که آورده بودند، گوشه اتاق گذاشتند و نشستند.
-فاطمه جان بابا، چرا لباسی را که برایت خریدم نپوشیدی؟
فاطمه برای پیامبر از آن فقیر گفت.
-من از خود شما یادگرفتم، باید دوست داشتنی هایم را در راه خدا ببخشم.
پیامبر وسط دوابروی فاطمه را بوسه زدند.
-علی جان؛ فاطمه چطور همسری است؟
-فاطمه جان برای اطاعت خدا بهترین یاور است.
-می توانم چند دقیقه با او تنها باشم؟
بلند شدم، رفتم بیرون. صدایشان می آمد.
-شوهرت چطور مردی است؟
-علی بهترین شوهر دنیاست؛ اما هر روز برایمان حرف در می آورند. یک روز شایعه می کنند، علی از دخترانشان خواستگاری کرده است. روز دیگر زن ها پیشم می آیند و به خاطر ازدواج با او سرزنشم میکنند. می گویند:این همه خواستگار پولدار داشتی، آن وقت علی را انتخاب کردی؟ علی از مال دنیا چه دارد که دلت را به آن خوش کردی؟ تنها دارایی علی لبخندی است که همیشه روی لب دارد. نمی ارزید این همه خواستگار قابل را رد کنی و جوانی ات را پای او بگذاری.
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
اینجا ایران است، سرزمین دختران، پسران، مردان و زنان قوی، غیرتمند، باحیا، عزتمند، ولایی و آمادهکنندههای زمینههای ظهور
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سࢪوش، بله، گپ، روبیکا، آیگپ، شاد، آپاࢪات، هوࢪسا، پاتوق، ویسگوݩ، باهم، نزدیکا، ویࢪاستے و تلگࢪام با 👇
᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆
🆔
@basaerehoseiniyeh