در امتحان ورودي سازمان انرژي اتمي قبول شد. او را به خدمت سربازي بردند. پس از دو ماه معاف شد. در همان مدّت کوتاه هم توانست اعتراض خود را علني کند. در مراسمي براي سلامتي شاه دعا نکرد و بازداشت شد. قمقمههاي پرآب و کولهپشتي سنگين را يک روز روي پشت خود تحمّل کرد.
در محلّ کارش هم، دست از فعاليتهاي خود برنداشت. او به همراهي دوستانش، ماهيت اصلي قراردادهاي امپرياليستي منعقده بين ايران و ساير کشورها را شناخته بودند. کلاسهاي آموزشي را در سازمان انرژي اتمي تعطيل کرده و اعتصاب خود را انجام دادند.
با وجود نيروگاه، منطقه دارخوئين حساس شده و زير باران حملههاي دشمن قرار گرفت. محمّدعلي براي دفاع به آن جا اعزام شد. بار اوّل خانواده باخبر نشدند. دوستانش هم به آنها حرفي نزدند. محمّدعلي در وصيت شفاهي سفارش کرده بود:« من ميروم. يا پيروز ميشوم و يا شهيد. لزومي ندارد که نزديکانم نگران شوند. ».
هيجدهم آذر هزار و سيصد و پنجاه و نه، با برخورد ترکش خمسه خمسه در بمباران منطقه دارخوئين شهيد شد.
جنازهاش را به سمنان انتقال داده و پس از تشييع، در گلزار شهداي امامزاده يحيي عليهالسلام در سمنان به خاک سپردند.
#شهید_مهدوی
❤️
با شهیدان ❤️