🍃از کرامات شهید علی صفاری فردوسیه🥀 🍃🥀
🌷حدود دو ماه پیش تشیع جنازه پسر عموی شهید که هم خدمتی و جانباز بودن در مزار تاج آباد بود.
🌿خیلی شلوغ بود همه اقوام و آشنایان و دوستان و مردم تاج آباد حضور داشتند اتفاقا شب جمعه هم بود مزار مملو از جمعیت یه بار دیدیم یه مادر و دختر غریب اهل شهر بابک کرمان یکی از شهر های همجوار رفسنجان آمدند کنار مزار شهید گل گذاشتن شمع روشن کردن و دختر جوان شروع کرد گریه و بعد هم خواندن زیارت عاشورا ازشون سوال کردیم چیشده؟
🌱دختر جوان گفت:«دو هفته درد معده شدید داشتم هر چه دکتر دوا کردم فایده نداشت تا چند شب پیش خواب رفتم خواب دیدم یه جوان با لباس سربازی اومد به خوابم و احوالم را پرسید؛
گفتم:«معده درد شدید دارم گفت:«این پنج شنبه بیا رفسنجان روستای تاج آباد گلزار شهدا گفتم:«شما کی هستی ؟
گفت:🥀«شهید علی صفاری من هیچ شناختی نداشتم امروز اومدم پرسون پرسون مزار رو پیدا کردم حالا که اومدم عکس شهید رو دیدم.
🕊🥀دیدم همین جوان بود که به خوابم اومده و خدا رو شکر درد معدم آروم شده زیارت عاشورا خوند و رفت
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
https://eitaa.com/bashohadataazohoor