پرسید: "مادر دوست داری من چطوری شهید بشوم؟" گفتم: "من چه می‌دانم که تو دوست داری چطوری شهید بشوی؟" ناصر گفت: "دوست دارم فوری نشوم؛ چند ساعت توی خون خودم بغلتم و درد بکشم تا سختی و رنج جانبازان را هم درک کنم..." خمپاره که آمد، یازده ترکش به بدنش نشست وقتی رساندنش به بیمارستان، داشت ذکر می‌گفت: "یا حجه بن الحسن (عج)"... پارچه نوشته «آزادی خرمشهر را به حضور امام و امت حزب الله تبریک می گوییم» بر فراز مسجد جامع خرمشهر یادگار است... شهید ناصر فولادی مسئول تبلیغات تیپ ثارالله قبل از تبدیل تیپ به لشکر بود و در عملیات بیت‌المقدس و روز فتح خرمشهر در حالی که فقط بیست روز از مراسم عقدش می گذشت به فیض عظیم نائل آمد.. یاد و خاطره فاتحان خرمشهر گرامی باد... https://eitaa.com/bashohadataazohoor