اگر دوریم از دریا در این صحرای طوفان ها نماند خشک این خاک از تقلا های باران ها همه آبیم و آتش را در این دریا نماند جا نباشد جای شمر و حرمله در جای انسان ها چه باک از خشکسالی ها، گیاهان بیابانیم مقاوم های تاریخ و به خون آغشته پیمان ها به دریایی ز خون بیگناهان، تا فرات از نیل بیاید موسی دوران، کشد فرعون دوران ها قفس ها پر شدند از دور پروازان آزادی خدا عزت دهد روزی به یوسف های زندان ها شود روزی گلستان این بیابان پر از هیزم شود شهری پر از شادی به روی تل ویران ها قسم بر آیه ی زیتون که تا بر خاک می‌افتد ز هسته باغ بر خیزد به خاک اندر بیابان ها هزاران راه، در راه شهیدان زنده خواهد شد اگر کشتند القسّام، شد زنده به گردان ها حماسی جنگ کردن را جهان دید از دل غزه حماس جان به کف گردیده و احرار میدان ها سلیمان زمان گر جانفدای راه آزادیست چه قابل راه آزادی فدایش جان جانان ها فلسطین را بپرس از صدهزاران مرغ آزاده هزاران را بگو خوانند از این صد هزاران ها ولایت را شهادت ترجمه کردیم، در مکتب فنا باشد هر آیینه نهایت های عرغان ها اگر در مکتب پیر جماران سر به دل دادی شوی آری جمارانی، کنی دنیا جماران ها 🔸شعر از دانشجوی بسیجی محمد جواد خسروی