شعر محتشم بند ۸؛
بر حربگاه چون ره آن کاروان فِتاد
شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهویی، از دشت پا کشید
هرجا که بود طایری، از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت
چون چشم اهلبیت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بیاختیار نعرهٔ «هذا حسین» از او
سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد
پس با زبان پُرگِله آن بضعة الرسول
رو در مدینه کرد که یا ایها الرسول
اخبار فوری 👇👇👇
#بسیج
#خبرگزاری_بسیج
@Basij_qazvin