هدایت شده از شبکه تربیتی صالحین
▫️◽️◻️📚◻️◽️▫️ 👌حکایت‌پندآموز👌 مردى در برابر لقمان ايستاد و به وى گفت: تو لقمانى؟ تو برده‌ی بنى نحاسى؟ لقمان جواب داد: آرى. گفت: پس تو همان چوپان سياهى؟ لقمان گفت: سياهى‌ام كه واضح است، چه چيزى باعث شگفتى تو درباره من شده است؟ آن مرد گفت: ازدحام مردم در خانه تو و جمع شدنشان بر در خانه تو و قبول كردن گفته هاى تو! لقمان گفت: برادرزاده! اگر كارهايى كه به تو مى گويم انجام بدهى، تو هم همين گونه مى شوى. گفت: چه كارى؟ لقمان گفت: فرو بستن چشمم، نگهدارى زبانم، پاكى خوراكم، پاکدامنى‌ام، وفا كردنم به وعده و پايبندى‌ام به پيمان، مهمان نوازى‌ام، پاسداشت همسايه‌ام و رها كردن كارهاى نامربوط. اين، آن چيزى است كه مرا چنين كرد كه تو مى بينى. 📗البداية و النهاية، جلد 2، صفحه 124 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ 💔 ••✾•🍃🌺🍃•✾•• ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @salehinlenjan