باسمه تعالی
🔺این هجده سال!
▫️آیت الله شبیری زنجانی دام ظله:
💢زمانیکه آقای طباطبایی در نجف بود، برای ایشان وجهی از درآمد املاکشان را به نجف میفرستادند تا با آن امرار معاش کنند. چند ماهی وجه املاک نمیرسد و ایشان بهسختی میافتد.
🔺 یک روز در اتاق منزل، مشغول مطالعه بود که دفعتاً از مطالعه انصراف پیدا میکند و به این فکر فرو میرود که با تنگدستی چه کنیم ؟ در این هنگام بلافاصله صدای کوبیدن در را میشنود. به سمت در میرود؛ شخصی را میبیند با عمامهای شبیه به فین (کلاه مخصوص قدیم عثمانیها) که مانند عمامه های معمولی نیست.
🔺آن شخص سلام میکند و میگوید: من از طرف خدا آمدهام. خدا میفرماید که در این ۱۸ سال ما چه کوتاهی کردهایم که الان از فکر درس و بحث انصراف پیدا کردی؟ آنگاه خود را معرفی میکند و میگوید: من «شاه حسین ولی» هستم سپس میرود.
🌀در این هنگام آقای آقای طباطبایی دفعتاً متوجه میشود که در اتاق پشت میز مطالعه نشسته است.
ایشان به فکر فرومیرود و سه سؤال به نظرش میآید:
▪️اول اینکه من بلند شدم و در را باز کردم و با او مکالمه کردم، پس چرا الان در اتاق هستم؟ این سؤال را اینگونه حل میکند که مکاشفه بوده.
▪️ دوم اینکه او خود را "شاه حسین" معرفی کرد یا "شیخ حسین"؟ اگر نامش شاه حسین بود، چرا قیافهاش به شاه شباهت نداشت و اگر خود را شیخ حسین معرفی کرد، گوش من چرا شاه حسین شنید؟
▪️سوم اینکه منظور از این ۱۸ سال چیست؟ اگر مراد مدتی است که ما به نجف آمدهایم، که ۱۰ سال است و اگر منظور مدت طلبگی من است، که بیشاز ۱۸ سال است. تأمل میکند و متوجه میشود که از زمان معمم شدن وی ۱۸ سال گذشته است.
از این قضیه استفاده میشود که خداوند تضمین خود را بعداز معمم شدن قرار داده است و طلبگی بعد از معمم شدن رسمیت پیدا میکند.
🔸تنها سوالی که بیپاسخ میماند درباره نام "شاه حسین ولی" بود. آقای طباطبایی میگوید: ما از نجف به تبریز رفتیم. رسم من در نجف این بود که بعد از نماز صبح به وادیالسلام میرفتم و در آنجا قدم میزدم و فاتحه میخواندم. در تبریز هم این برنامه ادامه داشت. صبحی به قبرستان رفتم. قبری بلندتر از سایر قبرها توجه مرا به خود جلب کرد. نوشتهی روی آن قبر را خواندم. دیدم قبر شاه حسین ولی است که ۳۰۰ سال پیش وفات کردهاست!
🔺آیت الله شبیری زنجانی:در این نقل دو اشتباه وجود دارد:
1⃣ وفات شاه حسین در پانصد سال قبل (موقعی که آقای طباطبائی در نجف بود) است نه سیصد سال!
2⃣ قبری که آقای طباطبائی دیده قبر پسر شاه حسین ولیّ است
📚کتاب جرعهای از دریا ج۲،صفحه ۶۶۵_۶۶۷