هدایت شده از عباسی
باسمه تعالی سلاحی که رزمندگان ما در دفاع مقدس داشتند و دشمن آن سلاح را نداشت : 👇🌱🌷🌱 امیر سپهبد شهید صیاد شیرازی (ره) در خاطرات خود می گوید : برای نگهداری تنگه چزابه با دست خالی در يکی از ساختمان های سوسنگرد نشسته بودیم ، دو یا سه ساعت ارتشی و سپاهی حرف زدند ولی هیچ کدام نقطه روشنی را نشان ندادند که چه بکنیم؟ شهید مصطفی ردانی‌پور گفت: برادرها ! همه بحث ها را کردید ، اگر موافق باشید ؛ چراغ را خاموش کنیم و دعای توسل بخوانیم .🤲 در حین قرائت دعا متوجه‌ شدم يکی پشت سر من به شدت گریه می کند به طوری که همه را تحت الشعاع قرار داده بود. برگشتم عقب را نگاه کردم ، امیر سرلشکر شهید مسعود منفرد نیاکی ۵۸ ساله بود ( ارتشی بازنشسته زمان طاغوت )که داشت گریه می کرد. او نه تنها در بين ما بلکه در ارتش هم پیرترین بود. دستمال سفیدی را گرفته بود جلوی صورتش و گریه می کرد.💦 من خودم از گریه او احساس حقارت کردم. پس از آن به خدمت امام(ره) رسیدم و این خاطره را برای ایشان نقل کردم. ایشان فرمودند: این اصل رجعت انسان به فطرتش است. این ها چون نور دیده اند ، قلبشان روشن شده و به سوی حق آمده‌اند ، شما بروید و این نورانیت ها را به کمال برسانید. ( منبع : کتاب رد پای پیر ، علیرضا پور بزرگ وافی با اندکی تغییر ). 🍀🌹🍀 آری رزمندگان ما در دفاع مقدس ، سلاحشان " بُکاء " بود ، چون سلاح مومن به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل " بکاء " است و سلاحه البکاء ، این سلاح را دشمن نداشت بنابراین در برابر این سلاح شکست خورد . 🌱🌺🌱 در بُکاء قطع تعلق از دنیا و ما فیها حاصل می شود و مومن به قدرت مطلق الهی متصل می شود . دشمن هرچند قوی باشد ، حریف کسی که به قدرت مطلق وصل شده است نمی شود. و این یکی از بزرگترین درسهایی است که از دفاع مقدس می توان آموخت.💥 ✍ امراله عباسی