😍آی قصه قصه قصه 😍
🌼فردا روز اول ماه مبارک رمضان بود.
مادرمریم و مینا مشغول درست کردن غذا برای سحری بود.
مریم به مادرش گفت:مامان ما هم دوست داریم روزه بگیریم.
مامان گفت :نه عزیزم شما خیلی کوچولوهستین و نیازی به روزه گرفتن نیست.
ولی مریم و مینا انقدر اصرار کردند تا مامان راضی شد وبه بچه ها اجازه داد.
صبح زود با پدر مادرشون سحری خوردند و خیلی خوشحال بودند که
قراره مثل بزرگترها روزه بگیرند .
ادامه دارد...
#روزه_کله_گنجشکی_داستان_کودکان_رمضان#فرهنگی_و_مربی_پایگاه#پایگاه_بسیج_انسیه_الحورا#حوزه_مقاومت_بسیج_خواهران_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
🇮🇷اخبار بسیج کاشان را از این کانال پیگیری کنید.🇮🇷
@basijnews_kashan