🔺این مَرد، خستگی نمی شناسد.
💥 اینجا دفتر شهردار زرند است،درست راس ساعت ۱۳:۰۵ دقیقه روز پنجشنبه، قاعدتا وفق اعلام ساعات کاری در شهریورماه باید الان اینجا خلوت باشد، اما تصاویر حکایت از آن دارد که اتاق شهردار لبریز از مراجعان مردمی است که از قضا همگی معتقدند حرفشان را باید رو در رو به شهردار بگویند.
🔹از درخواست آسفالت در یکی از کوچه ها گرفته تا التماس شهروندی برای گذشت شهرداری بابت خسارتی که به آسفالت معبری وارد کرده، از درد دل یکی از نیروهای شهردار تا خواندن اسناد و دقت در آنها،
این مرد، انگار خستگی نمی شناسد یک مَثًلِ مکانیک ها در قدیم این بود که موتور هوندا هر چه داغتر شود تندتر می رود.
البته این یک مقایسه ی نامربوط هست چرا که مقایسه باید بین دو شیء یا دو جنس یا دو موجود که در خلقت عین هم هستند صورت پذیرد نه بینِ یک انسان با یک موتور سیکلت آنهم هوندای ژاپنی، (البته بد هم نیست. واقعا ژاپن با تلاش و خستگی ناپذیری شهروندان و مدیرانش اینقدر رشد و پیشرفت کرده نه با عذر و بهانه و توجیه...) .منتهی من هر چه به مغزم فشار آوردم دیدم برای این متن ، همین مناسب است.
🔸ضیاالدینی هر روز صبح با انرژی وارد اتاقش می شود و به رتق و فتق امور می پردازد. هر چه به ساعات پایان کار که می رسیم تازه متوجه خواهید شد او حتی انرژی اش از صبح علی الطلوع هم بیشتر شده ، علاوه بر این ۲ نکته ی اخلاقی هم در این ظهرگاهِ تابستانی داغ می توان برداشت کرد:
اول اینکه اول یک گوشِ شنوا دارد،چه برای ارباب رجوع ، چه یک کارگر وکارمند،چه یک متقاضی برای سرمایهگذاری او به دقت گوش می دهد.