تاریخ حرکت ۲۳آذر ماه بود
بگذریم که از همان ابتدای سفر ناهماهنگی ها چاشنی سفرمان شد.مسیر رفت هر سفر میتواند گویای زندگی هدفمند باشد.مسیر رفت ما هم همینگونه بود با وجود خستگی ها و برخی ناراحتی ها امید در مسیر جاری بود امید رسیدن به مقصد و دیدن اتفاقات بهتر
از همان لحظه ای که وارد اسکان شدیم ماجرا آغاز شد سفر سفر سیاحتی نبود بنابر این سفر سختی در پیش داشتیم اولین اتفاق بندعباس حضور در کشتی سازی ایزو ایکو بود
انسان تا عظمتی فراتر از خود را نبیند کوچکی خود را حس نمیکند
کشتی های غولپیکری که انسان در کنارشان به انداره موریانه ای بنظر میرسید من باب عظمت انسان همین بس که این کشتی های بیمار در حوضچه هایی از آب در انتظار شفا گرفتن از دست انسان ها بودند.یکی از این انسانها بانویی ایرانی بود که به گفته خود یک روستازاده کامل با پیشنهاد امتیازاتی بسیار فرلتر از موقعیت کنونی از سایر کشور ها عشق به میهنش را مزایای کارش کرده بود
از اینها که بگذریم میرسیم به ستاره خلیج فارس که چه بگویم از زیبایی و بزرگی این پالایشگاه شب هایش خود به مانند اسمانی پر ستاره بود
شنیدیم از خون دلهایی که خوردند تا این پالایشگاه اسمان پر ستاره کشورمان شود
بر بام ستاره خلیج فارس قرار گرفتن همانو دریافت حس غرور همان
اخرین قدم نیروی دریایی منطقه ۱ بود
از همان بدو ورود پاسداران خاکی ایران زمین به استقبالمان امدند
سیر رسیدن از قایق های ساده دفاع مقدس تا تندرو های مجهز امروز را روایت کردند
زیبا ترین حس در این خلیج ریبا زمانی بود که با قایق های تندرو به دور ناو شهید احمدی جمع شدیم و عظمت و قدرت و استقلال وطنمان را به چشم دیدیم
تا عمر دارم مینازم به نمازی که به جماعت بر عرشه ناو شهید ناظری در امنیت کامل میانه اب های خلیج فارس خوانده شد
خلیج تا همیشه فارس نماد عزت قدرت و اقتدار ایران