🔹🔸🔹🔸🔹
🔸🔹🔸🔹
🔹🔸🔹
🔸🔹
🔹
📜 نامه۳۶-به عقيل
🔰 قَالَ علی (علیه السلام):
🔸آمادگي رزمي امام (علیه السلام)
لشكري انبوه از مسلمانان را به سوي بسر بن ارطاه (كه به يمن يورش برد) فرستادم، هنگامي كه اين خبر به او رسيد، دامن برچيد و فرار كرد، و پشيمان بازگشت، اما در سر راه به او رسيدند و اين به هنگام غروب آفتاب بود، لحظه اي نبرد كردند، گويا ساعتي بيش نبود، كه بي رمق با دشواري جان خويش از ميدان نبرد بيرون برد. برادر! قريش را بگذار تا در گمراهي بتازند، و در جدايي سرگردان باشند، و با سركشي و دشمني زندگي كنند، همانا آنان در جنگ با من متحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) هماهنگ بودند، خدا قريش را به كيفر زشتي هايشان عذاب كند، آنها پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و حكومت فرزند مادرم {پيامبر (صلّی الله علیه و آله)} را از من ربودند.
🔸اعلام مواضع قاطعانه در جنگ
اما آنچه را كه از تداوم جنگ پرسيدي، و راي مرا خواستي بداني، همانا راي من پيكار با پيمان شكنان است تا آنگاه كه خدا را ملاقات كنم، نه فراواني مردم مرا توانمند مي كند، و نه پراكندگي آنان مرا هراسناك مي سازد، هرگز گمان نكني مرا توانمند مي كند، و نه پراكندگي آنان مرا هراسناك مي سازد، هرگز گمان نكني كه فرزند پدرت، اگر مردم او را رها كنند، خود را زار و فروتن خواهد داشت، و يا در برابر ستم سست مي شود، و يا مهار اختيار خود را به دست هركسي مي سپارد، و يا از دستور هر كسي اطاعت مي كند، بلكه تصميم من آنگونه است كه آن شاعر قبيله بني سليم سروده: (اگر از من بپرسي چگونه اي؟ همانا من در برابر مشكلات روزگار شكيبا هستم. بر من دشوار است كه مرا با چهره اي اندوهناك بنگرند، تا دشمن سرزنش كند و دوست ناراحت شود.)
🔹
🔸🔹
🔹🔸🔹
🔸🔹🔸🔹
🔹🔸🔹🔸🔹
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#من_نهج_البلاغه_میخوانم