💢راه نجات یا بوسه مرگ! 🔹سالروز خروج آمریکا از برجام بهانه‌ای است برای بازخوانی رفتار قدرت‌های بزرگ در ایجاد گرفتاری در مسير رشد و توسعه کشورهای در حال توسعه که غالبا از طریق ساخت بحران‌هاي عظيم اجتماعي‌ـ اقتصادي‌ـ فرهنگي و سياسي اتفاق می‌افتد، بحران‌هایی که رفته رفته زمینه‌ساز بروز فساد در ساختارهای سیاسی و اجتماعی این کشورها شده و آنها را درگیر بیماری‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مزمن می‌نماید. 🔸اما سؤال این است نقطه آغازین بروز این بحران‌ها در کجاست؟ «طاهر بن جلون» نویسنده کتاب «فساد در کازابلانکا» با ارائه نموداری از شرایط گذار در کشورهای در حال توسعه می‌نویسد: قدرت هژمونیک با سلسله‌اي از اقدامات در قالب مفهوم توسعه و رشد، اینبار در عصر جدید استعمار نو را در لباس جديد و فريبنده با قدرتي بيشتر و مخرب‌تر از گذشته براي بردگي انسان‌ها و كشتن آزادي و به يغما بردن منابع و امكانات اقتصادي و ملي و فرهنگي آنان، به راه انداخته است . 🔹این نویسنده مراکشی معتقد است کشورهای هدف در برابر اين سيل بنيان‌كن دو راه در پيش دارند؛ یا باید در مقابل اين نظم نوين و مجموعه گسترده فرهنگي‌ـ سياسي و اقتصادي آن مقاومت کنند و با استفاده از تجربيات و داشته‌ها و سرمايه‌هاي ملي و بومي پاسخي منحصر به خود براي مسئله توسعه بيابند و گلیم خود را از آب بکشند. و یا اینکه مفهوم توسعه و رشد را مطابق با استانداردهاي تعریف شده قدرت‌های بزرگ بپذيرند و در راه رسيدن به اصول و معيارهاي آن بكوشند و به پاداش این همراهی از كمك‌هاي مالي‌ـ سياسي جهان غرب برخوردار شوند. 🔸او پذیرش راه دوم و دریافت حمایت‌ها را به «بوسه مرگ!» تعبیر می‌کند، بوسه‌ای که این کشورها را مسخ و مفتون جذابیت‌ها می‌نماید و تا به خود بیایند خود را در برابر هشت پاي وحشی كه به تك‌تك ابعاد حيات فردي و اجتماعي‌شان چنگ مي‌اندازد كاملاً بي‌دفاع می‌بینند و دائما مانند غريقی در درياي خروشان تقلا مي‌كنند و دست و پا مي‌زنند. 🔹برای ما قصه جلون و شهر کازابلانکا نمونه یک جامعه آنومی درس‌آموز است، جامعه‌ای پارادوکسیکال که در آن استاندارهای مدرن غرب می‌خواهد سنت‌ها را زیر سؤال ببرد و ارزش‌های جدیدی را جایگزین کند که برای جامعه ناهمخوان و نچسب است و همین زمینه ناهمگونی‌هایی می‌شود که امروز رگه‌هایی از آن را در بستر اجتماع، اقتصاد و سیاست شاهد هستیم. ✍🏻حسین حسینی‌نژاد