تکه روایتی از زندگی علامه مصباح یزدی
تا یادم می آید همیشه کار داشت و مشغول بود. از تبلیغ دین و فعالیت فرهنگی تا درس و بحث و مدیریت. گاهی یک ماه خانه نمی آمد. این جور وقت ها مادرمان ستون خانه بود. مادر به راهی که او می رفت، ایمان داشت. این همراهی برای ادامه دادن مسیر دل گرم ترش می کرد. شاید به همین خاطر بود که هیچ وقت دعوایشان را ندیدم. هیچ وقت ندیدم به مادرمان با تندی حرف بزند. مدام سفارش می کرد:«به مادرتان احترام بگذارید؛ دستش را ببوسید».
"حجت الاسلام و المسلمین علی مصباح یزدی"
@twiita