🐪🐫 به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود. 🌴 به هر زحمتی بود، خودش را رساند. 📿 امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود. 🤲🏻 نشسته بر سجاده، رو به قبله، دست‌هایش سمت آسمان. 👂🏻 مناجات امام را می‌شنید: ▪️«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن! و آنچه را به او وعده داده‌ای، به انجام رسان!» 💭 با خودش گفت: ❓«امام چه کسی را دعا می‌کند؟ تحقق کدام مژده را از خدا می‌خواهد؟» ✋🏻 سوالش را پرسید. 🌷 (علیه السلام) فرمود: ▪️«او، مهدی ما آل محمّد است... پدرم فدای او باد! صورتی گندم‌گون دارد؛ اما با این حال، زردی شب‌زنده‌داری در چهره‌اش پیداست!... شب‌هایش با رکوع و سجود به صبح می‌رسند... اوست چراغ روشنِ تاریکی‌ها... پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...» 📕 فلاح السائل ص ۲۰۰. 📚 بحارالانوار ج ۸۳، ص ۸۰. 🆔 @basirat_enghelabi110