.
اشتغال زن با فلسفه خلقت زن سازگاری نداره. چرا که مرد برای قهرمان شدن خلق شده و زن برای قهرمانپروری! پیام عباراتی از جمله «از دامن زن مرد به معراج رفت» و «هر جا مرد موفق هست، پای یک زن در میان است»، همینه. لذا نقش تربیت به زن داده شده و نقش مدیریت به مرد و در این صورته که هر حماسهای از مرد، افتخارش برای زن هست!
اختلاط نقش زن و مرد زندگی تکاملی رو تبدیل به همنشینی میکنه؛ مثل هماتاقیهای دانشجویی و لذا به جای بهره بردن از صفات همدیگه در مسیر تکامل، یک همنشینی صورت میگیره که حاصل اون مرد صفت شدن زن و زن صفت شدن مرد هست؛ یعنی همون چیزی که به خاطرش اختلاط زنان و مردان تو ۱ مجلس حرام شمرده شده!
جسم و روح متصف به هم هستن و در قابلیتها باهم همصفت و هماهنگ هستن. زن که نقش آرامش بخشیدن به مرد داره تا مرد رو به طمأنینه برسونه، با اشتغال و تحرک جسمانی از مقام سکون خارج میشه و با این اختلال دیگه از لحاظ روحی هم نمیتونه مرد رو به آرامش برسونه! این در حالیه که اگه زن در جایگاه خودش (یعنی سکون و عدم تحرک) قرار بگیره، هم باعث ثبات مرد و خانواده میشه و مرد رو به آرامش میرسونه و هم با تمرکز روی قابلیتهای خودش به عنوان مکمل، چنان انرژی به مرد میبخشه که مرد با قدرتی دو چندان امور زندگی رو حل و فصل میکنه!