بصیرت خانواده
🙏 از برکات روز دحوالارض استفاده کنید ✏️رهبر انقلاب: روز بیست‌وپنجم این ماه روز #دحوالارض است که روز
بسم الله الرحمن الرحیم همه‌اش آب بود. یک کره‌ی سرتاپا آبی؛ موج روی موج که به هیچ ساحلی نمی‌کوبید. خدا به این کره‌ی آبی نگاه کرد. وقتش رسیده بود. خاک آرام‌آرام سر از دامن آب بلند کرد. اولین‌خشکی بود؛ اولین‌ تکه از خاک زمین که از زیر آب بیرون آمد و گسترده شد تا سال‌ها بعد، اول آدم و بعد ابراهیم سلام‌الله‌علیهما، خانه‌ی خدا را بر آن بسازند. پس اولین خشکی، زمین خانه‌ی کعبه شد. تقویم که نبود آن‌وقت‌ها! خدا ولی صاحبِ زمان است. بعدها به محمد مصطفایش گفت ابراهیم خلیل الله و عیسی روح الله در همین روز به دنیا آمده‌اند؛ همین روزی که در آن، تو با همه‌ی اهل بیتت، با زهرای اطهرت، با علی، وصّی بعد از خودت، راهی حجة الوداع شدی. بیست و پنجم ذی‌ القعده. قبل‌تر از آن، خدا کلمه‌هایش را که برای پیامبرش می‌فرستاد، قصه‌ی را برایش تعریف کرده بود. او فقط گفته بود: «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها» و محمد، با آن قلب وسیع نازنینش، همه‌ی معنا را گرفته بود. قلبش آیه و تفسیر و شأن نزول را همه با هم می‌فهمید. محمد کلمه‌ها را نمی‌شنید، می‌دید. ادراک می‌کرد. علی امیرالمؤمنین هم این ادراک را سینه‌به‌سینه از محمد گرفته بود که گفت: «اولین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست‌وپنجم ذی‌القعده بود». خب، مثل پسرعمویش، دلسوز بود به امت. طبیبٌ دوّار بود که در ادامه‌اش گفت: «کسی که در این‌روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، [انگار] عبادت صدسال را که روزش را روزه گرفته و شبش را عبادت کرده، دارد». امشب، شب دحوالارض است. نفس‌های بسیاری، خاموش شده‌اند و از جهان مردگان، حسرت نفس‌های ما را می‌کشند؛ ما که اجل مهلتمان داده بیشتر دعا کنیم. با دلی که آرزوی زیارت خانه‌ی خدا روی دستش مانده، آرزوی دیدار ولیّ خدا را هم به‌حسرت، با خودم می‌کشم. کاش امشب، ظهور بزرگ‌ترین و مکررترین دعای ما باشد. کاش تماشایمان کند که از یادش نمی‌کاهیم… کاش ببیندمان که نام کوچک بزرگش را می‌بریم و او را، امام‌جانمان را، از خدا می‌خواهیم. کاش خیالش از ما راحت شود و ببیند که رسم شیعه‌گری بلدیم و دعا برای مولایمان را از قلم نمی‌اندازیم. نکند زیر همین خاک سرد ساکت، آرام بگیریم و آرزوی بوسیدن گوشه‌ی عبایش بر دلمان بماند؟ - پرستو علی عسگر نجاد @basiratekhanevadeh